مدل رفتاری وابستگی به منابع (علمی پژوهشی)
تبیین قرآنی مدل وابستگی به منابع؛ تحلیل رفتاری بحران احتمالی ناشی از ریزش بورس تهران
برای ارجاع اصولی به این مقاله متن زیر را کپی کنید:
علی عبدالهی نیسیانی*، علی رضائیان. 1399. تبیین قرآنی مدل وابستگی به منابع؛ تحلیل رفتاری بحران ناشی از ریزش بورس تهران. اقتصاد اسلامی 80. 81-106.
چکیده
این نوشتار پیش از ریزش بورس تهران در تابستان 1399 و با رویکرد تحلیل علمی و برخورد اصولی به واکنشهای احتمالی فعالین بورس نگارش شده است. مساله اصلی این نوشتار آنست که برای تحلیل اصولی رفتار انسانها، نیاز است از مدلهای رفتاری قابل اتکا استفاده شود و این درحالیست که در منابع علمی مرتبط اذعان شده که با کمبود مدلهای رفتاری معتبر مواجه هستند. بنابراین این نوشتار، مدل وابستگی به منابع را مطابق با شاخصهای معتبر نظری از قرآن شناسایی میکند. این مدل بیان میکند شدید یا ضعیف بودن نگرانی انسانها در هنگام کاهش منابعشان، بیش از آن که به مقدار اموال موجود و یا داراییهای از دست رفته ایشان مربوط باشد به میزان اتکای ذهنیشان بر آن منابع وابسته است. یعنی هرچه حساسیتهای افراد معطوف به منابع با تنوع کمتری باشد، وابستگیشان به منابع بیشتر است. و فارغ از اینکه افراد چقدر ثروتمندند –یا در اینجا فعالین بورس چقدر قبلا سود کردهاند- اگر به منبع مادّی مشخصی وابسته شده باشند کوچکترین کاهشی در آن منبع، ایشان را بینهایت برآشفته خواهد کرد. بر اساس این مدل میتوان در کنار راهکارِ تنوعبخشی به منابع مادّی، از جایگزینهای معنوی یا روانی نیز استفاده کرد تا اتکای ذهنیِ سرمایهگذاران به بورسِ فعلی تعدیل شود و واکنشهای شدید ناشی از احساس ترس و درماندگی مدیریتپذیر گردد. مدل وابستگی به منابع بوسیله «روش تحلیل محتوای کیفی انطباق یافته با متن قرآن کریم» کشف شده و به صورت استدلالی مراحل دستیابی به آن بیان گردیده، سپس با روابط ریاضیاتی و نمودارهای ترسیمی ارائه شده است.
کلیدواژه: اقتصاد رفتاری، مدیریت قرآنی، مدل رفتاری، وابستگی به منابع، روانشناسی بازار، سرمایه، بورس.
Quranic Explanation of Resource Dependence in Human Behavior; Analysis of a Possible Crisis Caused by the Collapse of the Tehran Stock Exchange
Abstract
This paper was written before the fall of the Tehran Stock Exchange in the summer of 2020. Its approach is the scientific analysis of possible reactions of stock market activists. In order to accurately analyze human behavior, it is necessary to use reliable behavioral models. And this is while it has been stated in scientific sources that they face a lack of related behavioral models. This paper takes the Resoursce Dependence Model from the Holy Quran and adapts it to valid theoretical indicators. This model explains the nature of human response when their critical resources are depleted when humans lose part of their assets, they naturally have behavioral reactions; but the severity or weakness of these reactions depends more on the degree of human mental reliance on those resources than on the amount of assets left or lost - as an increasingly variable slope. That is, no matter how much wealth a person has, if they depend on a particular material resource, the slightest decrease in that resource will upset them. The relationships within this model are defined by mathematical variables and finally presented in the form of graphs. This model analyzes and predicts the general sensitivity and severe reaction due to the possible collapse of the stock market. Based on this model, solutions have been proposed to manage and adjust the mental reliance of investors on the current stock market. In this way, severe public reactions to feelings of helplessness can be controlled.
Key word: Behavioral economics, Quranic management, Behavioral model, resource dependence, market psychology, stock market
مقدمه
این نوشتار در رویکردی اکتشافی، یک مدل رفتاری از متن قرآن کریم را استخراج و تحت عنوان مدل وابستگی به منابع ارائه مینماید. مدل وابستگی به منابع در ماهیت خود، یک مدل توصیف کننده از رفتار انسان است. این مدل رفتاری بیان میکند که انسانها از لحاظ ذهنی بیش از آن که به حجم و میزان دارایی و اموال خود حساس باشند به انحصاری بودن آن واکنش نشان میدهند. یعنی اگر فردی در ذهنیت خود صرفا به یک منبع دارایی متکی باشد فارغ از این که چقدر ثروتمند و یا متمول است، به شدت به کاسته شدن آن منبع حساسیت نشان خواهد داد. از آن جایی که روش این پژوهش اکتشافی میباشد -جهت افزایش دقت پژوهش- لازم هست که معلوم شود منظور از یک مدل توصیفی رفتاری چیست و بعلاوه چارچوب علمی مورد قبول جهت ارائه یک مدل توصیفی رفتاری چه میباشد. از این رو با بررسی ادبیات نظری، مفهوم مدل و مدل توصیفی رفتار و همچنین تیپ ایده آل مدلهای توصیفی رفتار انسان مشخص میشوند. همچنین از معتبرترین پژوهش برای تحقیقاتی که مبتنی بر متن باشند –مثل اینجا که مبتنی بر متن قرآن کریم است- و رویکرد اکتشافی داشته باشند روش تحلیل محتوا است. در قسمت روش تحقیق توضیح داده میشود که از «روش تحلیل محتوای کیفی تطبیق یافته با متن قرآن کریم» به عنوان یک روش تحقیق تدبر محور و قابل قبول علمی که الزامات خاص متن وحیانی قرآن را نیز در خود لحاظ نموده استفاده شده است. در قسمت تجزیه و تحلیل و بررسی، به صورت استدلالی و گام به گام مدل وابستگی به منابع بر مبنای آیات قرآن کریم توضیح داده میشود. بدین صورت که در ابتدا بیان میشود که در نگاه قرآن کریم انسانها با چه کیفیتی به منابع خود وابستهاند و در قسمت بعدی توضیح داده میشود که انسانها در هنگام کاهش اموال و منابع خود چه واکنشی نشان میدهند. در نهایت مدل وابستگی به منابع در سه قالب تیپ ایده آل مدلهای توصیفی رفتار، نسبتهای ریاضی و به صورت نمودار ترسیمی ارائه شدهاند. در ادامه جایگاه مدل رفتاری بدست آمده در مباحث علم اقتصاد و مدیریت بیان میشوند. و همچنین در یک تحلیل کاربردی از این مدل، نوعی واکنش عمومی ناشی از ریزش طبیعی بورس تهران پیش بینی شده و جهت مدیریت عوارض نامطلوب آن راهکارهایی پیشنهاد میگردد.
بیان مسئله
این نوشتار پیش از ریزش بورس تهران در تابستان 1399 نگارش شده است؛ در شرایطی که میزان سوددهی بورس تهران بسیار بیشتر از بازارهای رقیب بوده و سودآوری نیاز به توانایی تحلیل خاصی ندارد. حجم نقدینگی بسیار زیاد بوده و اکثر تحلیلگران نگاه بسیار خوش بینانه ای به ادامه روند سودآور بورس داشتند و بنابراین از پیامدهای تغییر روند نزولی بورس غفلت شده بود. مردم تکیه زیادی بر درآمدهای بازار بورس کردند و دولت نیز بر این اشتیاق می افزود. اما آن چه در آن برهه زمانی در نظر محققین این نوشتار برجسته شد تحلیل و پیشبینی رفتار فعالین بورس تهران در شرایط ریزش احتمالی بازار بورس و شناسایی متغیرهای مدیریت کننده آن رفتارها بود. همان احتمالی که اندک زمانی پس از نهایی شدن این پژوهش شروع به تحقق کرد و تا ماهها بعد اقتصاد جامعه را درگیر خود نمود.
برای آن که بتوان رفتار عمومی انسانها را تحلیل نمود نیاز به مدل توصیفی رفتار انسان وجود دارد. در این راستا تا کنون تلاشها و فنون مختلفی برای درک و پیشبینی رفتار انسان ارائه شدهاند. هرچه علوم، هدفشان مربوط به تغییر در دانش و نگرش انسانها باشد (مانند علوم طبیعی و ریاضی) وظیفه آسانتری دارند و موفقتر بودهاند و در مقابل هرچه هدف آن علوم بیشتر مربوط به تغییر در رفتار انسانها باشد (در علوم رفتاری) وظیفه دشوارتری داشته و البته ناموفقتر بودهاند (هرسی و بلانچارد، 1977، ص 2). به همین دلیل در میان علوم مختلف، این مشکل برای اقتصاد و مدیریت رفتاری بیشتر و چالشیتر است. زیرا این چنین رشتههایی (بنا به ماهیت خود) مستقیماً به دنبال «پیشبینی رفتار انسان» و «کنترل رفتار او» هستند (اولگوین و دیگران، 2009؛ چندن، 2005، ص 13). مدیریت رفتار سازمانی در «پیشبینی رفتار انسان» نیازمند وجود «مدلهای توصیفی رفتار انسان»[1] و در «کنترل رفتار انسان» نیازمند وجود «مدلهای تجویزی رفتار انسان» میباشد. به علاوه، در نظام نظریه پردازی، «مدلهای توصیفی رفتار انسان» نقش زیرساختی داشته و بوسیله آنهاست که امکان توسعه «مدلهای تجویزی رفتار انسان» نیز مهیا میشود. بر همین اساس میتوان گفت که در علم مدیریت رفتار سازمانی به عنوان یک علم به اصطلاح «ناموفق»، از کلیدیترین چالشهای نظریه پردازی و توسعه علم، کمبود مدلهای توصیفی رفتار انسان است که متناسب با موضوعات مورد نیاز در این علم توسعه داده شده باشند. بنابراین علم مدیریت رفتار سازمانی به تناسب تعریف و ماهیت خود از نیازمندترین علوم در بهره برداری از «مدلهای توصیفی رفتار انسان» میباشد (نادلر و توشمن، 1980).
در یک جمعبندی مشخص میشود علم مدیریت برای توسعه نظری خود نیازمند توسعه مدلهای توصیفی رفتار انسان میباشد. تولید این مدلها مشکل است و علیرغم استقبالی که فضاهای علمی از این مباحث داشتهاند هنوز خلأ نظری نسبی در این زمینه وجود دارد. از سویی دیگر، یکی از سرمایههای اصلی که مدیریت اسلامی میتواند خود را با آن متمایز کند قابلیت بهره برداری از منبع غنی علم الهی در ارتقا و تکمیل دانش و درک بشری است. این تحقیق به دنبال کاهش این خلأ نظری با استفاده از قرآن کریم میباشد؛ که در صورت امکان استفاده از این منابع، تأثیر محدودیتها و تحلیلهای ناقص بشری به حداقل رسیده و خطوط روشنی را برای دیگر بررسیهای علمی آشکار میسازد. بنابراین، به صورت مشخص این پژوهش به دنبال این مسأله است که با رجوع به منبع آسمانی اسلام یعنی قرآن حکیم، چه نکاتی را میتوان در معرفی و یا تبیین چنین مدلهایی جدید از رفتار انسان به منظور بهره برداری در فضای مدیریت و کاربردهای مرتبط به آن استخراج نمود.
ادبیات نظری
برای کسب درک صحیحی از مدل توصیفی رفتار انسان لازم است که مفهوم «مدل» و «مدل توصیفی» تعریف و جایگاه آنها در علم مدیریت مشخص شود. بدین وسیله میتوان در بخشهای بعدی مفهوم، ابعاد و جایگاه مدلهای توصیفی رفتار انسان را در علم مدیریت بیان نمود.
1. مدل
یکی از ابعاد اصلی «مدل توصیفی رفتار انسان»، «مدل» بودن آن است. برای آن که مفهوم مدل بیشتر درک شود بایستی به مفهوم نظریه یا تئوری بیشتر دقت شود. نظریه، به تبیین نظاممند روابط بین پدیدهها میپردازد (نیومن، 1389) . یعنی نظریه (یا همان تئوری) نشان دهنده نظامی از روابط بین پدیدهها، مفاهیم و ساختهاست که در آن نظریه بیان میشود که چگونه مفاهیم، خصیصهها و ساختها با یکدیگر ارتباط داشته و بر یکدیگر اثر میگذارند. نظریهها به دنبال پیشبینی رفتار چیزها و کنترل آنها هستند و هدف اصلیشان نیز همین میباشد (شومیکر، 1387، ص. 18) . مدلها اصلیترین بخش نظریهها هستند و این قرابت بین آنها به گونهای است که این دو را معادل یکدیگر میدانند و گاهی به جای هم بکار میروند (کاپلان، 1964، ص 264؛ سورین و تانکارد، 1997، ص 45). زیرا نظریهها آن نظامی را که میخواهند بین پدیدهها بیان کنند به وسیله مدلها بیان میکنند (باران و دیویس، 1995، ص 251). یعنی مدلها (در انواع مدلهای ریاضی، ترسیمی، نوشتاری و ...)، همان خروجی و محصولِ بروز یافته فرآیند نظریه پردازی هستند (کرلایل و کلایتون 2005).
2. مدل توصیفی
اگر به انواع نظریهها شامل نظریههای توصیفی و تجویزی دقت شود، نقش کلیدی مدلها بیشتر مشخص میشود. نظریههای توصیفی به دنبال تبیین روابط بین پدیدهها هستند و نظریههای تجویزی در پی آناند که با استفاده از شناخت و دانشی که در نظریههای توصیفی بدست آمدهاند، راهکارهایی را برای حلّ یک مسأله و رفع یک خلأ خاص ارائه نمایند. نظریههای توصیفی از مدلهای توصیفی، و نظریههای تجویزی از مدلهای تجویزی استفاده میبرند. نظریههای توصیفی به وسیله مدلهای توصیفی خود، مبنای شکل گیری مدلهای تجویزی در نظریههای تجویزی میباشند (کرلایل و کریستنسن، 2005). ناگفته نماند هنگامی که بحث از نظریه میشود (چه نظریههای توصیفی و چه نظریههای تجویزی) نباید لزوماً توصیف یا ارائه اطلاعات و یا ارائه نگاره و نموداری در مورد پدیدههایی را معادل نظریه دانست. در نظریهها باید «تبیین» صورت بگیرد. یعنی نظریه باید به دنبال ارائه نظامی عِلّی-معلولی از روابط بین پدیدهها باشد و همچنین شرایطی که این پدیدهها چنین روابطی عِلّی باهم پیدا میکنند را بدون ابهام مشخص نماید. هرچه قدر قدرت تبیین روابط علّی نظریهای کمتر بشود و مثلاً به یک توصیف کلّی و یا همبستگی اکتفا کند، از نظریه دور شده است و به «شبه نظریه» نزدیکتر میباشد (فقیهی، 1376) .
3. مدل توصیفی رفتار انسان
«انسانها معمولا به علّت شرایط مشخصِ محیطی و یا حالات درونیِ x، به صورتِ مشخصِ y رفتار میکنند» |
موضوع اصلی علم مدیریت رفتار سازمانی، تبیین (مدل) رفتار انسان در ساحت سازمان میباشد (گریفین و مورهد، 1986، ص 8). مدلهای رفتار انسان از مباحث اساسی در مدیریت رفتار سازمانی هستند؛ زیرا مدل «تبیین کننده روابط علّی موثر بر رفتار انسان میباشد» و از مفروضات بنیادین علم مدیریت رفتار سازمانی این است که رفتارهای انسان علّت یا علّتهایی دارد که این علم به شناسایی و معرفی آنها میپردازد (نادلر و توشمن، 1980؛رابینز، 2013، ص 11). ساختار علمی «مدل توصیفی رفتاری انسان» با توجه به ماهیت توصیفی و هدف پیشبینی کننده آن، به این صورت میباشد:
در این عبارت، کلمه «معمولا» بر «فراگیر بودن مدل رفتاری در میان انسانها» ولی «به صورت استثنا پذیر» تأکید میکند. این نکته از آن لحاظ بیان شده که در نظریههای مربوط به انسان و رفتار او -با نظریههای مربوط فیزیک و شیمی این تفاوت وجود دارد و- نمیتوان به صورت مطلق برای تمامی انسانها رفتاری را «تبیین» نمود. به همین دلیل صاحبنظران نظریهای را واجد صلاحیت میدانند که به این نکته علمی نیز در رفتار انسان توجه داشته باشد. همچنین در عبارت فوق کلمه «مشخص» تأکید میکند که باید علّتها و رفتارهای انسان به صورت مشخص شده ارائه شوند. همچنین عبارت «رفتار میکنند» هرگونه عملکرد غیر ارادی انسان را صرفاً ناشی از فیزیک و بدن او میباشد از مصادیق «مدلهای رفتاری انسان» خارج میسازد. بنابراین گزاره بیان شده در فوق ارائه کننده یک تعریف از مفهوم «مدلهای توصیفی رفتاری انسان» نیز میباشد. یعنی هر گزاره علمی که بیان کننده ادعایی مطابق با ساختار این تعریف باشد، یک مدل توصیفی رفتاری انسان محسوب میشود. از این رو، هر نظریه یا مدلی که در ادبیات علمی موجود به صورت آشکار و یا غیر مستقیم بتواند در مورد رفتار انسانها مطابق با ساختار علمی فوق ادعایی را بنماید، یک مدل توصیفی از رفتار انسان را ارائه کرده است. بنا به توضیحات داده شده در بالا هفت شاخص وجود دارند که لازمه تمامی مدلهای توصیفی رفتار انسان هستند. این شاخصها در نمودار 1 آمدهاند (عبدالهی نیسیانی و رضائیان (2020):
نمودار 1: شاخصهای الزامی مدلهای توصیفی رفتار انسان
شاخصهای مفهومی ارائه شده در نمودار 1 نشان میدهد که مدلهای توصیفی رفتار انسان چه الزاماتی داشته و بر اساس چه عواملی شکل میگیرند. بر اساس این شاخصها میتوان قضاوت نمود که درمیان انبوه گسترده نظریهها و گزارههای علمی کدام یک واجد شرایط «مدل توصیفی رفتار انسان» هستند و بدین ترتیب شناسایی این مدلها ممکن میشود؛ و به همین وسیله، جستجوی این مدلهای رفتاری در قرآن کریم برای این پژوهش میسر شد.
در یک جمع بندی براساس ساختار علمی توضیح داده شده، به علاوه شاخصهای مفهومی ارائه شده میتوان، نوع ایدهآل مدل توصیفی رفتار انسان را ارائه داد (نمودار 2). نوع ایدهآل[2]، بیانگر گزارهای ایدهآل است که تمامی شرایط لازم را برای مدل توصیفی رفتار انسان بودن در خود دارد و آن را در قالب ساختار علمی نیز نشان میدهد. نوع ایدهآل با هدف تسهیل در نمایش نظریه ارائه میشود و خودش یک نظریه نیست و صرفاً به صورت ملموستر وروشنتر ساختار نظریهها را نمایش داده و آنها را قابل رصد و جستجو مینماید.
نمودار 2: نوع ایدهآل مدل توصیفی رفتار انسان
«انسانها معمولا به علت شرایط X رفتار Y دارند» نوع ایدهآل مدل توصیفی رفتار انسان است که معادل انگلیسی آن «Humans usually because of situations X behave Y» میباشد. این همان ساختار علمی است که در تعریف مدل توصیفی رفتار انسان ارائه شد و در این جا نسبت تک تک اجزای این ساختار علمی با شاخصهای مفهومی بیان شده است. بدین صورت میتوان گفت که هر مدل توصیفی رفتار انسان را میتوان بر اساس ساختار این نوع ایدهآل بازنویسی نمود (همان).
روش تحقیق
روش تحقیق مختار برای انجام این تحقیق، «روش تحلیل محتوای کیفی تطبیق یافته با متن قرآن کریم»[3] بوده است. این روش ماهیتا همان تحقیق همان روش تحلیل محتواست که به تحلیل و استنتاج از متن میپردازد؛ ولی از آن جایی که متن قرآن کریم نسبت به متون دیگر بشری اقتضائات خاص خود را دارد و جهت تدبر و استنتاج از آن باید ملاحظاتی خاصتر را بکار برد با شرایط تدبر در قرآن کریم متناسبسازی شده است. این روش تحقیق به صورت خاص تدبر محور است بدین صورت که به طور تخصصی به بررسی یک موضوع در قرآن کریم پرداخته و علاوه بر تجویزی[4] و گام به گام بودن، با الزامات رایج در روشهای تحقیق علمی متناسبسازی شده است. همه این موارد در حالیست که این روش تحقیق علاوه با گامها و هم اصول روش تحلیل محتوای کیفی مطابقت دارد.
بصورت ملموس و در مقام اجرای این روش تحقیق، در این پژوهش 814 آیه قرآن کریم در قالب 63 ردیف تحقیقی مورد بررسی قرار گرفتند. از میان این آیات، 63 آیه اصلی –یعنی آیههای حاوی کلیدواژه «انسان»- و بقیه آیههای فرعی در اطراف این آیههای اصلی بودهاند. یعنی کلّ آیاتی که در این تحقیق بررسی شدهاند، آیاتی بودهاند که حاوی کلمه «انسان» بودهاند و یا آیاتی که اطراف این آیات اصلی بوده و همگی حول کلمه «انسان» بررسی شدهاند. یافتن کلیدواژه «انسان» خود محصول یک تدبر مقدماتی در متن قرآن کریم بوده است. مثلا مشاهده شد که در جاهایی که از «بنیآدم» استفاده شده بیشتر توجه آیات به مساله وراثت و آبا و اجدادی بوده و در جاهایی که از «بشر» استفاده شده بر جنبه مادّی و ظاهری انسانها تاکید شده است. از این آیهها 666 نکته مفهوم یابی شدند. این مفاهیم هرکدام طبق ساختار روشی خود در زیر هر کدام از ردیفهای 63 گانه سازماندهی شدند. همچنین مفاهیم مرتبط با یکدیگر در حدود 2150 مرتبه به یکدیگر ارجاع داده شدند و به این صورت یک شبکه مفهومی یکپارچه میان این مفاهیم بدست آمد. این مفاهیم بدست آمده بوسیله 27 نوع کد مختلف در سه سطح انتزاعی سازی، 900 بار برچسب زنی شدند تا پژوهش به هدف خود یعنی شناسایی مدلهای توصیفی از رفتار انسان نزدیک شد. همچنین در روال این بررسیها، بارها به منابع لغت شناسی تخصصی در ادبیات عرب رجوع شده است. در میان تمامی منابع، دو منبع اصلی این تحقیق مجموعه شناخته شده لغتشناسی «التحقیق فی کلمات القرآن الکریم» نوشته علامه حسن مصطفوی می باشد. به عبارتی دیگر در مفهوم یابیها سعی شده که تمامی کلمات و عبارات مهم از لحاظ ریشهای و مادّه لغت مورد دقت قرار بگیرند و به ترجمههای رایج تکیه نشود. همچنین جهت کنترل نهایی اعتبار مطالب بدست آمده –نه جهت استفاده مستقیم و اکتشاف مدل از تفاسیر- به نظرات دانشمندان بزرگ تفسیر قرآن کریم توجه شده است. بنابراین مدل بدست آمده محصول انتزاعی سازی چند سطحی و طبقهبندی همین مفاهیم بدست آمده میباشند.
اعتبار علمی این پژوهش مبتنی بر معیارهای روشهای تحقیق کیفی حاصل میشود. به عبارتی دیگر، این پژوهش چون مبتنی بر روش تحلیل محتوای کیفی بوده است برای کسب قابلیت اطمینان[5] علمی در گامهای خود باید به سه جنبه قابلیت اعتبار[6]، قابلیت اعتماد[7] و قابلیت انتقال[8] توجه نماید (زنگ و ویلدموث، 2009). در همین راستا بیان شده که برای اعتبار روشهای کیفی باید شاخصهای «باورپذیری»، «قابل دفاع بودن»، و «امانتداری» رعایت شوند (فقیهی و علیزاده، 1384). این سه جنبه در قابلیت اطمینان علمی بوسیله اقدامات زیر تأمین شدهاند: انجام تحقیق مقدماتی در قرآن کریم در یافتن کلیدواژههای ورود به تحقیق، پژوهش مفصل در تعیین شاخصهای عینی برای شناسایی مدلهای توصیفی رفتار انسان، تعداد زیاد و قابل قبول کلیدواژه و آیات بررسی شده، انطباق و مستندسازی نکات بدست آمده از متن با منابع مختلف و معتبر تفسیری، ارائه نتایج تحقیق و اخذ نظرات تعداد زیادی از کارشناسان مرتبط در زمینههای معارف اسلامی، مدیریت، اقتصاد و روانشناسی[9]، دقت در انتخاب واحدهای معنای تحلیل بر اساس تعیین رکوعات قرآنی (سیاق آیات)، افزایش دقت تحلیل متن قرآن کریم با استفاده از نرمافزارهای مربوطه و آشنایی چندین ساله با ابعاد روش تحقیق موضوعی در قرآن کریم و اجرای کامل مراحل آن.
تجزیه و تحلیل و بررسی:
در این بخش در دو قسمت به تجزیه و تحلیل آیات میپردازیم تا مدل نهایی بدست آید. در قسمت اول به این موضوع پرداخته میشود که انسانها به صورت عمومی به منابعشان مقداری وابستگی دارند. و در قسمت دوم این نکته از قرآن کریم استنتاج خواهد شد که در چه شرایطی انسانها حساسیت شان نسبت به کاهش منابع و اموالشان تشدید میشود.
1. وابستگی عمومی انسانها به منابع
در این بخش به تبیین چگونگی وابستگی انسان به منابع تأمین نیازش و همچنین کیفیت حسّاسیت او به منابع بر اساس قرآن کریم پرداخته میشود.
در ابتدا توجه به تحلیل مفهوم انسان در بیان قرآن کریم لازم است. در قرآن کریم 64 بار واژه «اَلإِنْسان» و یک بار نیز عبارت «كُلُّ إِنسان» به کار رفته است. همچنین یک بار نیز کلمه «كُلٌّ»[10] به کار رفته که از لحاظ ادبی و با توجه به سیاق آیه قبلیاش معادل همان «کل انسان» میباشد. از لحاظ لغت شناسی «اَلإِنْسان»، از ریشه «إِنْس» بوده و «إِنْس» همزمان شامل دو معنای ریشهای «نزدیکی» و «ظهور» است؛ یعنی چیزهایی که آشکارا و به صورت نزدیک احساس میشوند و نسبت به آنها حالت دوری و یا فرار نیست. از همین رو در قرآن کریم «جنّ» که به معنای پوشیده و موجودی غیر آشکار است، در مقابل «إِنْس» قرار گرفته است. همچنین در لغت شناسی، «وحشی» و «حیوان» که حاوی مفاهیم فرار و دوری کردن در درون خود هستند را در مقابل «إِنْس» قرار میدهند. پس «إِنْسان» یعنی همین انسانهای عادّی که در زندگی روزانه و اطراف دیده میشوند و با ایشان انس و آشنایی وجود دارد. از لحاظ ادبی در «اَلأِنْسان»، (اَلْ-إِنْسْ-ان)، الف و لام (ال) جنس در ابتدا و همچنین الف و نون (ان) اضافه شده در انتها، موجب شده که به مفهوم «إِنْس»، مفاهیم شخصیت (شخصیت یک موجود) و نوعیت (انسانها) اضافه گردد (مصطفوی، 1430 ه. ق، ج 1، ص 175). این بدین معناست که «اَلإِنْسان» یعنی نوع رایج و مشترک انسان در بین انسانها. در نتیجه، قرآن کریم در تمامی مواردی که موضوع انسان را با عبارت «اَلإِنْسان» بیان کرده است، درصدد بیان یک قاعده یا تحلیل عمومی در مورد انسانها بوده است. در این جا یکی دیگر از ظرائف قرآنی در استعمال عبارت «اَلإِنْسان» روشن میشود؛ زیرا «ال» موجود در الانسان، ال جنس میباشد و در مفهوم به «وجه رایج و مشترک انسانها» اشاره میکند و به همین دلیل از بیانات قرآن کریم دریافت میشود قواعدی که در مورد انسانها ذکر میکند «استثنا پذیرند».
علاوه بر «انسان»، در این مدل سه مفهوم کلیدی دیگر نیز وجود دارند: «وابستگی»، «منابع» و «ذخیرهسازی». منظور از منابع شامل داراییها، اموال و ثروتهایی است که هم مصادیق عینی مطلوبیت برای انسان میباشند و هم این که انسان بوسیله جمع آوری و دسترسی به آنها سعی میکند مطلوبیت خود را بیشتر سازد. طبق مطالبی که در ادامه میآید چگونگی ارتباط این سه مفهوم کلیدی بایکدیگر مشخص میشود.
انسان نیازهایی دارد و برای نیل به مطلوبیتهایش همچون رشد، بقا و مانند آن احتیاج دارد که بوسیله منابعی، نیازهای خود را تأمین نماید. یعنی نگاه انسان به منابع بر اساس نگاه او به نیازهایش برای نیل به مطلوبیت تعریف میشود. در همین راستا انسان به میزانی که احساس میکند نیازمند چیزی (منبعی) یا کسی (مالک منبعی) است بیشتر در برابر آن سربه زیر شده و اطاعت میکند. این نکته در سوره علق به این صورت بیان شده (آیه 7- أنّ الانسان لیطغی ان رءاه استغنی). «ان رءاه» بیانگر ادراک انسان است؛ یعنی خودش را بی نیاز ادراک کند. «استغنی» نیز به معنای بی نیازی میباشد (مصطفوی، 1430 ه. ق، ج 7، ص 274). در نتیجه، این آیه میفرماید هرچه انسان ادراک نماید که به چیزی (منبعی یا قدرتی) نیاز ندارد، بیشتر باعث طغیان او میشود. عکس مطلب بیان شده در این آیه نیز صادق است و این گونه میشود که انسان هرچه بیشتر احساس نماید که به چیزی نیازمندتر است نسبت به مراعات حدّ و حدود، قوانین و حقوق مورد درخواست آن صاحب منبع پایبندتر میباشد. بنابراین، این آیه حسّاسیت و اهتمام ویژه انسان را در برابر تأمین نیازهایش نشان میدهد. به همین دلیل در ادامه آیه نیز از همین نکته استفاده کرده و به انسان تذکر میدهد که قرار است به محضر خدایی که مالک تمامی امکانات و منابع نیازمندیهای توست بازگردد (انّ الی ربّک الرّجعی).
این نیازمندی انسان بی تناسب با نام سورهای که در آن قرار دارد، یعنی «علق» نمیباشد. علق در لغت شناسی در اصل به معنای وابستگی است. و کلماتی مانند علاقه (وابستگی عاطفی) و عَلَقَه (خون بسته شده) به اقتضای حالاتی که دارند از ریشه «علق» یعنی همان وابستگی برگرفته شدهاند (مصطفوی، 1430 ه. ق، ج 8، ص 203). در سوره علق میفرماید که «خلق الانسان من علق». اگر علق با معنای اصلی خودش یعنی وابستگی (که یک صفت و ویژگی انسانی است) در نظر گرفته شود به این معنامیشود که «انسان اساسا موجودی وابسته است». توجه شود که شبیه ساختار چنین جملهای در قرآن کریم باز هم بکار رفته و اصولاً غیرمتعارف و نامأنوس نمیباشد. مثلاًمیفرماید: «خلق الانسان من عجل»، یعنی انسان اساساً از صفت عجله آفریده شده و عجول است. همچنین در آیه 19 سوره معارج آیههای قبلی و بعدی آن به صورت روشنتری ویژگیهای وابستگی انسان به منبع را روشن مینمایند. در این آیه میفرماید: «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً» یعنی انسان اساسا ذخیرهساز و منفعت جو است.
در این میان یک دقّت معنایی در کلمه «هلوع» ضروری است. و آن این است که برای درک کاملتر از مفهوم کلمه هلوع باید همزمان به مفهوم «ذخیرهسازی» بعلاوه مفهوم «منفعت جویی» در «هلوع» رادر نظر گرفت. برخی از محققان به همین دلیل بیان میکنند که سخت است کلمهای فارسی را معادل ترجمهای کلمه هلوع قرار داد و باید به مجموع مفاهیمی که هلوع دارد توجه شود (بهشتی، 1361، ص 102). برخی مفسّران هنگام معنی کردن هلوع -که یکبار در قرآن کریم آمده- از دو آیه بعدی آن (آیههای 20 و 21 سوره معارج) استفاده کردهاند و بنابراین هلوع را مجموعهای از دو ویژگی جزوع و منوع دانستهاند[11]. (إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً. إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً. وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیرُ مَنُوعاً. ) جزوع از جزع ریشه گرفته و به معنای بی تابی است و منوع از منع ریشه گرفته و به معنای ممانعت کننده از دسترسی دیگران است (مصطفوی، 1430 ه. ق، ج 2، ص 81). البته این جزوع و منوع بودن انسان پیامدهای رفتاری ویژگی هلوع در او هستند و بنابراین میتوانند به عنوان راهنمایی به معنای هلوع در نظر گرفته شوند، اما معنای آن نیستند[12]. با دقت در آیه قبلی آن، یعنی آیه 18 میتوان مفهوم هلوع را درک نمود (وَ جَمَعَ فَأَوْعی). در آیههای 18 و 19 میفرماید: «او اموالش را جمع کرده و ذخیره میکند»، این بخاطر این است که انسان اساساً موجودی «هلوع» است (إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هلوعاً). در نتیجه باید هلوع را با توجه به دو مفهوم جمع کردن و ذخیره نمودن معنا کرد[13]. مؤید چنین معنایی از هلوع آن است هلوع از لحاظ ادبی از ریشه «هلع» بوده و با «ولع» و «بلع» اشتقاق اکبر دارد. ولع ویژگی کسی است که با اشتیاق چیزی را برای خود بر میدارد و بلع (بلعیدن) یعنی قورت دادن به وسیله مکش، کسی که غذا را در شکمش انباشته میکند (مصطفوی، 1430 ه. ق، ج 1، ص 332). مفهوم مشترک هر سه این موارد جمع کردن و در انحصار خود قرار دادن چیزی است. در یک جمع بندی، «هلوع به معنای کسی است که منابع و داراییها را جستجو کرده و برای خودش ذخیره میکند»[14].
بنابراین آیه «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً[15]» میفرماید که انسان اساساً به دنبال ذخیرهسازی منابع (اموال و منفعتها) برای خود است و این ویژگی، امری طبیعی برای نوع انسانهاست (طباطبایی، 1374 ه. ش، ج 20، ص 19؛ بهشتی، 1361، ص 104). در همین راستا، آیه بعد (آیه 20) میفرماید که اگر انسان با نامطلوب مواجه شود کاملاً بی تابی میکند (إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً). جزوع به معنای بی تابی و اضطراب است و تفاوتش با حزن این است که حزن فقط ناراحتی در درون است ولی بیتابی در ظاهر رفتار نمایان میشود (مصطفوی، 1430 ه. ق، ج 2، ص 81). یعنی انسانی که این گونه به ذخیرهسازی منابع و منافع مطلوبش میپردازد با کمترین نقصی که بر آنها وارد میشود کاملاً مضطرب و بی تاب میشود. همچنین در آیه 21 میفرماید که این انسان ذخیرهساز هنگامی که به او مطلوبیتی (منابعی) میرسد دیگر نمیگذارد دست کسی به آن برسد و از آن جلوگیری میکند. (وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیرُ مَنُوعاً). از مجموع این 4 آیه (آیههای 18 الی 21) مشخص میشود که انسان تمایلی ذاتی به ذخیرهسازی منابع برای خود دارد (وَ جَمَعَ فَأَوْعی- خُلِقَ هلوعاً) و اگر خلل یا نقصانی نسبت به این منابع وارد شود نسبت به آن حسّاس بوده و آرامش خود را از دست میدهد (شَّرُّ-جَزُوعاً) و حسّاسیت او به منابعش این گونه در رفتارش بروز میکند که نمیگذارد دیگران به آن دسترسی داشته باشند تا مبادا از حجم آنها کم شود (خَیرُ - مَنُوعاً).
موید همین مطلب، آیه 6 سوره بلد تأکید میکند که حساسیت انسان در کاهش اموال و داراییهایش متوازن و متناسب نیست. یعنی اگر به دلایلی اموالی از انسان کاسته شود، واکنش انسان بسیار شدیدتر از میزانی است که آن مال و اموال از او کاسته شده. در این آیه میفرماید که انسان با شدّت و حدّتی خاص و پس از آن که مقداری از اموالش کاسته شد ادّعا میکند که «حجم معتنابهی از اموالم از دستم رفت و خودم هلاکشان کردم» «یقُول (الْإِنْسانُ) أَهْلَکتُ مالاً لُبَدا». آیه بعد (آیه 7) به ناصحیح بودن و اغراق آمیز بودن کلّ این ادّعای انسان اشاره میکند و میفرماید «آیا فکر کرده که کسی او را نمیبیند که چنین ادّعایی میکند» (أَ يَحْسَبُ أَنْ لَمْ يَرَهُ أَحَد). چهار نکته در این دو آیه 6 و 7 جالب و قابل استفاده است. نخست آنکه، آیات در مورد نوع انسان (الانسان) بوده و بنابراین چنین پدیدهای بیانگر احساس و تصوّر او میباشد. یعنی، انسان در چنین شرایطی چنین احساسی دارد و هنگام خرج شدن اموالش این گونه فکر میکند (ایحسب). دوم، لحنی که انسان به کار میبرد جالب است. او کاهش مالش -که به هر دلیلی از دستش خارج شده- را با لحنی شدید بیان میکند (هلاکش کردم، تلفش کردم) و این نشان میدهد که از لحاظ کیفی نسبت به خارج شدن مال از دستش حسّاس میباشد (اهلکتُ مالاً). سوم، تعبیر کمّی او نیز در مورد مال جالب است، مالی را که از دستش خارج شده به نظرش زیاد میآید (حجم معتنابهی از مال) (مالاًلبداً). چهارم، خودش را مقصّر میداند؛ زیرا که به زعم خودش مقصّر بوده و اشتباه کرده و باید اقدامی مخالف آن -یعنی جلوگیری از کاهش اموال- را انجام میداد (اهلکتُ). البته در نظر قرآن کریم اینها همگی ناصحیح و افراط گونه هستند (أَ يَحْسَبُ أَنْ لَمْ يَرَهُ أَحَد). مجدداً در ادامه همین آیات به سختی کم شدن مال برای انسان تصریح میشود (فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَة). عقبه به معنای مسیر سخت و پر از مشقّت در گردنه کوه است. مسیری سربالایی که انسان به سختی و با بی میلی و به زور خود را از آن بالا میکشد (مصطفوی، 1430 ه. ق، ج 9، ص 199). اقتحام نیز به معنای خود را از سربالایی با نهایت مشقّت بالا کشیدن میباشد (مصطفوی، 1430 ه. ق، ج 8، ص 226). بنابراین قرآن در این استعاره میفرماید که انسان تمایلی به طیّ این راه سربالایی ندارد و برایش سخت است (فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَة[16]). خود قرآن این استعاره را تعریف کرده و مصادیق این بیمیلی انسان را مشخص میکند: آیا نمیدانی این سربالایی چیست؟ «وَ ما أَدْراكَ مَا الْعَقَبَة[17]». این سربالایی این است که انسان با مال خود اسیری را آزاد کند «فَكُّ رَقَبَة[18]»؛ یا این که در ایام قحطی به یتیم و بیچارهای زمینگیر غذا دهد «أَوْ إِطْعامٌ في يَوْمٍ ذي مَسْغَبَةٍ. يَتيماً ذا مَقْرَبَةٍ. أَوْ مِسْكيناً ذا مَتْرَبَةٍ»[19]. اینها برخی مصادیق هستند که برای انسان مثل از کوه بالا رفتن سخت و البته ناگواراند (طباطبایی، 1374، ج 20، ص 490 و 491). و وجه اشتراک این سختیها آن است که انسان از اموالش چیزی کم میشود (یقُولُ أَهْلَکتُ مالاً لبداً).
تمامی آیات اشاره شده این جمعبندی را میدهند که انسان نسبت به کاهش سطح اموالش حساس است و از نظر او نباید نقصانی در آن باشد. این دقیقاً مطابق با مطلبی است که آیه 20 سوره فجر در وصف چگونگی اشتیاق انسان به مال و اموال بیان میکند. اشتیاق شما –انسانها- به مال این گونه است که باید چیزی از اموالتان کم نشود و بینقص بماند (وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا). در این آیه جمّ از لحاظ نحوی «تابع» حبّ شده است؛ بنابراین، جمّ ویژگی حبّ را توضیح میدهد و وصف میکند. جمّ به معنای پر و تمام است و مثلاً به ظرفی اطلاق میشود که کاملا پر شده و چیزی از سر آن کم نباشد (مصطفوی، 1430 ه. ق، ج 2، ص 113). بنابراین قرآن کریم میفرماید که اشتیاق انسان به اموال این گونه است که نباید چیزی از اموالشان کاسته شود. در آیههای 17 و 18 و 19 سوره فجر که قبل از این آیه هستند مجدداً با ارائه نمونههایی بر تمایل انسان به تجمیع و جذب مال (اکلا لمّا) و سختی کم شدن مال برای او تأکید میکنند (یَتیم، طَعامِ الْمِسْکینِ)؛ (کلاَّ بَلْ لا تُکرِمُونَ الْیَتیمَ. وَ لا تَحَاضُّونَ عَلی طَعامِ الْمِسْکینِ. وَ تَأْکلُونَ التُّراثَ أَکلاً لَمًّا).
در بالا و ذیل آیه 20 سوره معارج بی تابی و اضطراب انسان هنگامی که نقص و خللی به منافع و اموال آنها وارد میشود، بررسی شد و نتیجه گرفته شد که هدف انسان در جمع آوری و انباشت اموال و داراییها کسب آرامش خاطر میباشد. در همین راستا جا دارد که ویژگی «انتساب به خود» در انسان را مورد بررسی قرار داد. قرآن کریم در آیههایی چند میفرماید که وقتی به انسان مطلوبیتهایی (مانند منافع و اموال) میرسد، همه آنها را بدون توجه به این که چه کسی علّت واقعی این نعمتها به او بوده، به خود منتسب میکند (فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتیتُهُ عَلی عِلْمٍ) [20]؛ یعنی آن مطلوبیتها را تماماً مال خود میداند و سپس رفتاری نشان میدهد که نشانگر بالا رفتن سطح آرامش و اطمینان خاطر او میباشد. مثلا در سوره فصلت آیه 50 همین گونه است: (وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ رَحْمَةً مِنَّا مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ هذا لی وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِلی رَبِّی إِنَّ لی عِنْدَهُ لَلْحُسْنی). یعنی اول کاملاً آن نعمتها را به خود اختصاص میدهد (لَیَقُولَنَّ هذا لی) و بعد به صورت شدیدی سطح اطمینان او به آینده بالا میرود (وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِلی رَبِّی إِنَّ لی عِنْدَهُ لَلْحُسْنی). چنین رفتاری از انسان را میتوان بر اساس اطمینان ایجاد شده در هنگام دسترسی به منابع تحلیل نمود. یعنی پیشتر بیان شد که انسان با کاهش منابع در دسترس (که مصادیق عینی و ملموس مطلوبیتها هستند) مضطرب و بی تاب میشود و با افزایش تسلّطش بر منابع –حتّی با تفسیری سوگیرانه و خیال پردازانه- اطمینان او افزایش مییابد.
همه آیههای مورد استناد در بالا مستقیماً در مورد انسان بوده و قرآن کریم در آنها با عبارت «الانسان»، او را مورد خطاب قرار داده است. در یک جمع بندی این آیهها نشان میدهند که انسانها عموما –و البته استثناپذیر- خود را نیازمند و وابسته به منابع احساس میکنند و به آن حسّاس بوده واکنش شدید نشان میدهند. همچنین تمایل دارند که از دسترسی دیگران به منابع تحت مالکیت و اختیارشان که منجر به کاهششان بشود جلوگیری کنند. و نکته آخر اینکه، معمولا کاهش منابع در نظر انسانها بزرگتر از آن چیزی که واقعاً هست جلوه میکند. دقت شود که کلمات عموما، استثناپذیر، انسانها، و معمولا که در جمعبندی بالا بکار رفتند بخاطر جایگاه تحلیلی کلمه «الانسان» در قرآن بود که در بالا ارائه شد.
2. رفتار انسان در وضعیت کاهش منابع
آیه 100 سوره مبارکه اسراء به روشنی تأثیر حسّاسیت به کاهش منابع را در چگونگی واکنش رفتاری انسانها تبیین میکند: «قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِکونَ خَزائِنَ رَحْمَةِ رَبِّی إِذاً لَأَمْسَکتُمْ خَشْیةَ الْإِنْفاقِ وَ کانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً». این آیه میفرماید: (ای پیامبر به کسانی که به توانایی الهی و نشانههای ارسالی او بیتوجهاند) بگو که اگر شما مالکیت تمامی منابع رحمت الهی را بدست میآوردید باز هم از شدت ترس کم آمدن و تمام شدنش به هیچ کس چیزی نمیدادید؛ و آن به این دلیل است که انسانها از کم شدن اموالشان جلوگیری میکنند. در اینجا جمله «وَ کانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً» از لحاظ ادبی بیانگر علّت بوده است[21].
برای بررسی دقیق نکات این آیه لازم است که مفهوم کلمات درون آن با تحلیل دقیق لغوی روشن شوند. در این آیه «خشیه» همزمان دو معنای مراقبت و خوف را دارد و به معنای نگرانی است. معنای مقابل آن نیز بی خیالی نسبت به چیزی میباشد (مصطفوی، 1430 ه. ق، ج 3، ص 64). بنابراین بکار بردن واژه «خشیه» در آیه نشانه دیگری از «وجود ترس و حسّاسیت در انسان» است. حسّاسیتی که منجر به واکنش رفتاری مشخصی (امساک) از او میشود. بنابراین هرجایی بحث از حسّاسیت انسان به کاهش منابع شد، واکنش رفتاریِ «امساک» که پیامد آن است نیز مورد انتظار میباشد. «انفاق» به معنای تمام شدن، از بین رفتن یا از دست رفتن چیزی است (مصطفوی، 1430 ه. ق، ج 12، ص 207). یا به عبارتی دیگر، آن گونه خرج نمودن از داراییهاست که منجر به تمام شدن آنها بشود، که در این صورت مفهوم تمام شدن و یا کم آمدن اموال و داراییها در آن موجود میباشد (آلوسی، ج 8، ص 171)[22]. «امساک» نیز همزمان دو معنای اشتیاق و محافظت از چیزی را در خود دارد (مصطفوی، 1430 ه. ق، ج 11، ص 111). قتور نیز به معنای آن است که کسی دسترسی دیگران -به منبعی- را محدود و کم کند (مصطفوی، 1430 ه. ق، ج 9، ص 210-211) [23]. با توجه به این معانی، این آیه نکتههای بیان شده از آیههای قبلی را تأیید کرده و بیان میکند که انسانها به منابع تحت اختیار خود حسّاساند (خَشْیةَ الْإِنْفاق - قتوراً)، و این با آرامش آنها ارتباط دارد (خشیه) ؛ و آنها دسترسی دیگران به منابع تحت اختیار خود را محدود میکنند تا مطمئن شوند از سطح منابعشان کاسته نمیشود (لَأَمْسَکتُم - قتوراً).
در تحلیل این آیه باید به این تفاوت ظریف دقت نمود که در متن این آیه دو بار به بحث «کم بودن منابع» اشاره شده است اما این دو مفهوم تحلیلی مجزّایی از یکدیگر دارند:
نخست، «فرآیند کم شدن منابع» است که عموم انسانها (کان الانسان) نمیخواهند سطح منابع تحت مالکیتشان کمتر بشود. به همین دلیل انسان نسبت به منابع «قتور» است و اصل وجود چنین حسّاسیتی بین انسانها رایج و مشترک است و با لفظ الانسان آمده (وکان الانسان قتوراً).
و دومی، «امکان تمام شدن منابع» یا «کسری منابع» است. طبق مضمون آیه، شدّت حسّاسیت و نگرانی نسبت به «امکان کسری منابع» در میان انواع انسانها تفاوت قابل ملاحظهای دارد. به عبارتی دیگر، در این آیه با مخاطب قراردادن برخی از انسانها –که با لفظ انتم آورده- نشان میدهد که شدّت واکنش بیان شده نسبت به اتمام منابع، مختصّ این افراد است و لزوما در میان همه انسانها مشترک نمیباشد.
توضیح این تفاوت آنست که قسمت نخست آیه، خطاب به برخی افراد میباشد که در ادامه آیههای قبلی (آیههای 98 و 99) طرف صحبت خود را با آنها قرار داده بود. در نتیجه، در قسمت نخست این آیه (آیه 100) با تأکید بر ضمایر مخاطب به برخی انسانها (انتم، تملکون، امسکتم) بجای مخاطب قرار دادن کلّ انسانها بیان داشته که آن افراد خاص (که در آیات قبلی به آنان کافرین گفته بود) این گونهاند که چنین واکنش شدیدی دارند.
اگرچه به طور طبیعی برای همه انسانها هر چقدر تصوّر «کاهش منابع» به سمت «امکان اتمام منابع» برود واکنش و حسّاسیت انسان بیشتر خواهد شد؛ امّا باید بررسی کرد که این برخی از انسانها تحت تأثیر چه عواملی بودهاند که اگر منابعی بسیار زیاد و بی انتها (خزائن رحمه ربّ) نیز در اختیار داشته باشند باز به دلیل نگرانی از خطر اتمام منابع این گونه حساسیت و واکنش شدید نشان میدهند (لأمسکتم). قرآن کریم میفرماید این نوع از انسانها کسانی هستند که به میزانی که به نشانههای الهی بی توجه میباشند (آیه 98-کفَرُوا بِآیاتِنا) یا اطمینان و ایمان کمتری به قدرت و مالکیت خداوند دارند (آیه 99-أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ قادِرٌ عَلی... ). اینها به صورت فزایندهای احساس نگرانی نسبت به تمام شدن منابع داشته و درنتیجه بیشتر به مراقبت و محافظت از اموال میپردازند و شدیدتر از واگذاری آن به دیگران جلوگیری میکنند. به عبارتی دیگر، این آیه میفرماید که اعتماد و ایمان به خداوند، برای انسان اطمینان میآورد. و چنین اطمینانی به خداوند به عنوان یک گزینه اطمینانبخشی است که شدّت تکیه و اطمینان انسان بر داراییهای مادّیش را کاهش داده و متعاقباً شدّت حسّاسیتش را نسبت به تمام شدن اموال کم میکند.
البته دقت شود که طبق دیگر آیات قرآن کریم، این یکی از انواع گزینههای اطمینانبخش به انسان است که شدّت حسّاسیت او راکاهش میدهد ولی منحصر به آن نمیباشد. مثلاً در سوره معارج نیز اشاره به برخی دیگر از جایگزینهای اطمینانبخش دارد. زیرا پس از آن که فرمود انسانها در مواجهه با کاهش داراییشان بی تاب و مضطرب میشوند و در محافظت از داراییشان اجازه دسترسی به دیگران را نمیدهند (اذا مسّه الشّرّ جزوعاً. و اذا مسّه الخیر منوعا[24]). در 13 آیه بعدی (آیات 22 تا 34) برخی را از عموم انسانها در این مورد استثنا میکند. یعنی آنها کسانی هستند که توانستهاند همانند بقیه انسانهای دیگر در مواجهه با نقص اموالشان بی تاب نبوده، واکنش نشان نداده و یا مانع دسترسی دیگران به داراییشان نشوند:
«إنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً ‹19› إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً ‹20› وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً ‹21› إِلاَّ الْمُصَلِّینَ ‹22› الَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُونَ ‹23› وَ الَّذینَ فی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ ‹24› لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ ‹25› وَ الَّذینَ یُصَدِّقُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ ‹26› وَ الَّذینَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ ‹27› إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَیْرُ مَأْمُونٍ ‹28› وَ الَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ ‹29› إِلاَّ عَلی أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومینَ ‹30› فَمَنِ ابْتَغی وَراءَ ذلِک فَأُولئِک هُمُ العادُونَ ‹31› وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ ‹32› وَ الَّذینَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ ‹33› وَ الَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ یُحافِظُونَ ‹34›).
همانا انسان جمعکننده اموال آفریده شده است (19) چون شری به او رسد، بیتاب میشود (20) و هنگامی که خیر [و مال و رفاهی] به او رسد، دیگران را بسیار بازدارنده است (21) مگر نماز گزاران (22) آنان که همواره بر نمازشان مداوم و پایدارند (23) و [بعلاوه] آنان که در اموالشان حقّی معلوم دارند (24) برای درخواست کننده [تهیدست] و محروم [از معیشت و ثروت] (25) و [بعلاوه] آنان که همواره روز پاداش را باور دارند (26) و آنان که از عذاب پروردگارشان بیمناکاند (27) زیرا که از عذاب پروردگارشان ایمنی نیست (28) و [بعلاوه] آنان که دامنشان را [از آلوده شدن به شهوات حرام] حفظ میکنند (29) مگر در کامجویی از همسران و کنیزانشان که آنان در این زمینه مورد سرزنش نیستند (30) پس کسانی که در بهرهگیری جنسی راهی غیر از این جویند، تجاوزکار از حدود حقاند (31) و [بعلاوه] آنان که امانتها و پیمانهای خود را رعایت میکنند (32) و [بعلاوه] آنان که بر ادای گواهیهای خود پایبند و متعهداند (33) و [بعلاوه] آنان که همواره بر نمازهایشان محافظت دارند (34)»
در این آیات یک نکته قابل توجه است: در ابتدای برخی از آیات حرف «واو» (واو عاطفه) اضافه شده و جایگاه معنایی آن این گونه می شود که «علاوه بر گروه قبلی که ذکر کردیم این گروه نیز وابسته به اموالشان نیستند». و در این آیات مواردی مانند امانتداری، تعهد و وفاداری و محدود کردن شهوت -در کنار ایمان به خدا و نماز- نیز ذکر شدهاند که لزوما معادل ایمان صد در صدی نیستند و بیشتر جنبههای رشد یافته روانی فرد را نشان می دهند. به عبارتی دیگر، طبق این آیات اگر کسی امانتدار و متعهد به پیمانهایش باشد –حتی اگر از ایمان کافی به خداوند برخوردار نباشد- در جرگه انسانهایی قرار می گیرد که وابسته به اموالشان نیستند. بنابراین وقتی صحبت از منابع جایگزین و اطمینانبخش میشود، صرفا محدود به ایمان به خدا نیست و ممکن است منابع غیر معنوی –مثلا روانی و شخصیتی- را شامل شوند که این منابع جایگزین برای او اطمینان خاطر ایجاد میکنند.
در آخرین نکته تا بدست آمدن مدل نهایی باید به میزان واکنش عجیب برخی از انسانها (در این جا، کسانی که اطمینان جایگزین بر اساس ایمان به خداوند و آیات او ندارند) در هنگام تملّک فرضی منابع نامنتهای رحمت الهی نیز توجه ویژه کرد (آیه 100 سوره اسراء). از آن جایی که مفروض است که قرآن کریم اغراق نمیکند و هیچ گونه لغوی در آن راه ندارد، یک اتّفاق جالب در این جا افتاده است. طبق ادّعای قرآن کریم اگر مالکیت منابع خداوند در آسمانها و زمین را به برخی از انسانها بدهیم بدلیل نگرانی شدیدی که از احتمال کم آمدن و تمام شدن این منابع دارند (خشیه الانفاق) هیچ مقدار از آن را به دیگری نمیبخشند (لأمسکتم). البته نگرانی و حسّاسیت اینها هر قدر هم زیاد باشد انتظار نمیرود مالکیت منابع الهی در هستی کفاف آن را ندهد. زیرا خداوند در این آیه فرموده «خزائن رحمه ربّ» که طبق آیههایی چون «وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض» در سوره منافقون آیه 7 و همچنین «وَ رَحْمَتی وَسِعَتْ کلَّ شَیء» در سوره اعراف آیه 156، این منابع بسیار زیاد و بی انتها میباشند و تصوّر چنین پدیدهای عجیب است[25]. زیرا برخی انسانها آن قدر نگران (احساس عدم اطمینان و خطر) میشوند که کل منابع هستی هم کفاف نگرانی ایشان را نخواهد کرد. درنتیجه میتوان فهمید که «حسّاسیت انسانها» مستقل از «بزرگی منابع تحت اختیار آنها» بوده و ممکن است این حسّاسیت در شرایطی نیز نامتناهی بشود و هرقدر اتکای انسان به منابع بیشتر باشد زودتر به حسّاسیت بی انتها میرسد.
در یک جمعبندی از کل تحلیلهای ارائه شده میتوان نتیجه گرفت که انسانها -کم یا زیاد- از مقداری حساسیت یا ترس نسبت به تمام شدن منابع خود برخوردارند (مفهوم ایحسب... و عقبه). در تعیین میزان حساسیت و ترس، این مهم نیست که انسانها چقدر دارایی دارند و ثروتمندند (مفهوم خزائن رحمه ربّی) بلکه هرچه تعداد منابع جایگزینی که نیاز آنها را تامین میکند را محدودتر ادراک کنند وابستگی ذهنی بیشتری به اموالشان خواهند داشت (مفهوم هلوع، قتور) و با تغییر کوچکتری در اموالشان (مفهوم لامسکتم) ترسها و حساسیتهای بسیار بزرگتری پیدا کرده و به تناسب واکنشهای شدیدتری بُروز میدهند (مفهوم خشیه الانفاق، منوع و جزوع).
ارائه مدل ترسیمی و روابط ریاضی آن
این نوشتار درصدد است که مدل رفتاری بدست آمده از بررسیهای قرآنی را در قالب روابط ریاضی بصورتی منسجم و ملموستری نمایش دهد. در تحلیل آیات قرآنی این جمعبندی بدست آمد که انسانها -کم یا زیاد- از مقداری حساسیت یا ترس (Horror که در اینجا با H نشان داده خواهد شد) نسبت به تمام شدن منابع خود برخوردارند. در تعیین میزان حساسیت و ترس، این مهم نیست که انسانها چقدر «در کل» دارایی دارند و ثروتمندند (Resources که با متغیر R بیان میشود) بلکه هرچه «تنوع و تعداد» منابع جایگزینی که نیاز آنها را تامین میکند –یا منابعی که به ایشان آرامش میدهد- را محدودتر ادراک کنند (Substitutional Resources که با متغیر S نشان داده میشود) وابستگی به اموالشان بیشتر خواهد بود (Resource Dependence که به اختصار با RD نمایش داده میشود) و با تغییر کوچکتری در اموالشان (متغیر x) ترسها و حساسیتهای (H) بسیار بزرگتری پیدا کرده و به تناسب واکنشهای شدیدتری بُروز میدهند. به عبارتی دیگر، «میزان حسّاسیت انسانها مستقل از بزرگی منابع تحت اختیارشان بوده» و «کسانیکه تنوع منابع جایگزین خود را بسیار کم ارزیابی میکنند، ممکن است با کوچکترین نشانهای از کاسته شدن منابع موجودشان، میزان ترس و حساسیتشان بیانتها نیز بشود». منابع جایگزین در اینجا عملا نقش آرامشبخشی را برای فرد پیدا میکنند و علاوه بر منابع مادّی، دیگر منابع روحی و روانی نیز میتوانند به عنوان جایگزین منابع برای فرد عمل کنند (مثلا ایمان به خدا اشاره شده در آیات قرآن یا ظرفیتهای روانی بالا). در همین راستا توجه میشود که میزان تنوع منابع جایگزین برای افراد مختلف متغیر است، اما چون غالبا این تنوع منابع برای هر فرد و در کوتاه مدت تغییر نمیکند و در اینجا مقداری ثابت برای آن –در تحلیلهای فردی کوتاه مدت- لحاظ خواهیم کرد. در مقابل متغیر x در کوتاه مدت نیز –در زندگی هر فرد- نوسانهای زیادی دارد و بنابراین آن را به عنوان متغیر در سطح تحیل فردی در نظر خواهیم گرفت.
لازم به توجه است که در اینجا میزان احتمالی که فرد میدهد تا منابع موجودش به اتمام نرسد (P)، ذهنی بوده و محصول پردازشهای درونی فرد میباشند و واقعیت خارجی آنها –در اینجا- مدّ نظر نیستند. بنابراین وقتی صحبت از احتمال تمام شدن منابع میشود صرفا منظور یک ضریب عددی میان صفر و یک است که فرد در ذهن خود –به صحیح یا غلط- برآورد کرده است و نه احتمال محاسبه شده بر اساس دادههای خارجی (همانطور که در آیات قرآن کریم بیان شده بودند؛ در مواردی هست که حجم منابع آن قدر زیاد بوده که احتمال واقعی تمام شدن منابع فرد صفر بوده ولی برآورد ذهنیش آنرا صد در صد ارزیابی میکند). این نکته در مورد مورد متغیر P –از آنجایی که با توابع احتمال عادی اشتباه نشود- قابل توجهتر است و به همین دلیل متغیر P را در مدل ریاضی بصورت Pm نمایش میدهیم (در اینجا m مخفف mental بوده و ذهنی بودن این متغیر را بیان میکند).
باید روابط ریاضی به گونهای ارائه شوند که میزان تنوع منابع جایگزین -آرامش بخش- متغیر تعیین کننده اصلی برای میزان ترس و حساسیت انسانها باشد؛ بدین شکل که هرقدر اتکای انسان به منابع با تنوع محدودتری باشد زودتر به محدوده حسّاسیت بیانتها میرسند (یعنی H با S رابطه معکوس دارد و S تعیینکنندهترین متغیر برای میزان H باشد). همچنین به این نتیجه نیز رسیدیم که آنچه محرّک اولیه در «ایجاد نوسان حسّاسیت» در انسان میباشد «شروع به کاهش اموال و داراییهاست»؛ بنابراین متغیر x (میزان اموال کاسته شده) علیرغم تاثیر به نسبت کوچکترش باید نقش ماشه را برای افزایش شدت حساسیت در انسان داشته باشد (یعنی با زیاد شدن متغیر x متغیر H نیز زیاد شود اما متغیر x به در کلیت خود به صورت ضریب تاثیر بگذارد). این تاثیر گذاری بدین صورت است که میزان اموال کاسته شده (x) مستقیما بر داراییهای موجود فرد تاثیر میگذارد (R) و آنها را کاهش میدهد (R-x)؛ و بوسیله چنین کاهشی، در ذهن فرد -نسبت به احتمال تمام نشدن داراییهایش- برآوردی ذهنی ایجاد میشود (Pm(R-x>0)). بنابراین هرچه میزان x کمتر باشد و در نتیجه فرد احتمال بیشتری بدهد که منابعش تمام نمیشود حساسیت و ترس او نیز کمتر میشود (رابطه H با Pm معکوس است). همچنین این نتیجه بدست آمد که شدت افزایش حسّاسیت بین انسانهای مختلف، یکسان نبوده –در برخی شدت حساسیت و ترس کمتر است و در برخی بیشتر- و بنابراین رابطه ریاضی به گونه ای باید تعریف شود که شیب متفاوتی برای احساس ترس و حساسیت برای افراد مختلف در نظر بگیرد. تا حدی که ممکن است برای افرادی که S بسیار کوچک است این شیب، مجانب خط عمودی شده و میزان ترس و حساسیت به بینهایت نیز میل پیدا کند. با توجه به تعاریف بالا ، رابطه 1 میزان حساسیت و ترس عمومی افراد مختلف را در هنگام کاهش منابع به صورت زیر نمایش میدهد:
H=f(Pm ، S ){█(|dH/dPm|≤0@|dH/dS|≤0)┤
Pm=f(R ، x ){█(|dPm/dR|≥0@|dPm/dx|≤0)┤
0≤Pm(R-x>0)≤1
رابطه 1: میزان ترس و حساسیت عمومی انسانها
در مجموعه ضابطههای بالا بیان شده که مشتق به هرکدام از متغیرها که مثبت بوده، یعنی با آن متغیر رابطه مستقیم داشته؛ و برعکس. در رابطه 1، متغیر x بیانگر میزان کاهش از اموال افراد میباشد. R میزان موجودی کلّ منابع، اموال و داراییهای فرد است. همچنین Sمیزان «تنوع منابع جایگزنی» است که انسان در اختیار دارد و به او آرامش ذهنی میدهد؛ این منابع جایگزین میتوانند منابع مادّی، روحی یا روانی باشند. یعنی همان «منابع جبران کننده اطمینانبخش» که باعث میشود انسانها وابستگی کمتری به اموالشان داشته باشند. در رابطه 1، Pm بصورت ضریب عددی (برای متغیر S) بوده و مقداری بین صفر و یک دارد و بیانگر احتمال ذهنی است که فرد برآورد کرده نسبت به اینکه اموال و منابعش تمام (صفر) یامنفی (بدهکار) نمیشود. بنابراین متغیر H به درستی وابسته به x و S است. رابطه ریاضی فوق به صورت
مدل ترسیمی زیر (نمودار 3) قابل نمایش است.
نمودار 3: نمودار عمومی مدل وابستگی به منابع
نمودار 3 نمایشگر شکل کلی نتایجی است که در این پژوهش بدست آمده. در این نمودار بیان می شود که هرچقدر مقدار کاهش سرمایه افراد کمتر باشد (x)، مقدار Pm بزرگتر شده و بنابراین میزان ترس کمتری ایجاد میشود. همچنین منحنی مجانب محور عمودی و افقی قرار گرفته است و آن را قطع نمیکند که بیانگر آن است که این ترس هیچگاه نهایت و سقفی ندارد[26]. بعلاوه، منحنی مجانب محور افقی نیز قرار گرفته است و آن را قطع نمی کند تا میزان ترس صفر شود؛ و این نشان دهنده آن است که افراد به دلیل ماهیت مادّی زندگی خود همیشه از میزانی حساسیت –ولو بسیار اندک- نسبت به منابع و داراییهایشان برخوردارند[27]. در نمودار 3 محور افقی بر اساس متغیر Pm نمایش داده شده و متغیر S برای هر فرد در کوتاه مدت عددی ثابت فرض شده است. زیرا قبلا بیان شد که برای هر فرد در کوتاه مدت میزان تنوع منابع ثابت و میزان اموال کاسته شده متغیر است[28]. این نکته نیز بیان شد که برای متغیر H ، متغیر S نقش تعیین کنندهتری نسبت به x دارد. زیرا متغیر x در محدوده متغیر Pm که بازهای میان صفر و یک دارد تأثیرگذار است. می توان تأثیر تغییر متغیر S را که «معمولا» در بلندمدت رخ میدهد بصورت زیر مشاهده نمود:
نمودار 4: تأثیر تعیینکننده افزایش میزان متغیر S
در یک جمعبندی در تحلیل نمودارهای 3 و 4 می توان اینگونه تحلیل نمود که این نمودار را می توان برای هر فردی به صورت شخصی ترسیم نمود. مثلا کسانی در محدوده سمت چپ نمودار خود قرار میگیرند که یکی از مقادیر S یاpm (یا هردوی) آنها کوچک است. با این یادآوری که تاثیر متغیر pm محدود به عددی میان صفر و یک است و مقدار S نقش اساسیتری در تعیین میزان ترس هر فرد ایفا می کند. این نکته ابزار مدیریتی مناسبی (در مواردی مانند مدیریت رفتار سهامداران ضرر کرده بورس ) به ما میدهد. زیرا برای تاثیرگذاری بیشتر مناسبتر است که عامل S مدیریت شود.
برای آنکه بصورتی دقیقتر تعیین شود که هر فرد در کدام نقطه از نمودار خود قرار دارد باید میزان وابستگی به منابع او تعیین شود (RD). به این صورت که: هر چه میزان ترس فرد بر تنوع بیشتری از منابع او تقسیم (سرشکن) شود، میزان وابستگیش به منابع بیشتر است (یعنی RD با S رابطه معکوس و با H رابطه مستقیم دارد). به عبارتی دیگر بازای کلیت ترسی که افراد احساس می کنند، هرچه تنوع منابع بیشتری داشته باشند میزان وابستگی شان به آن منابع کمتر است. میزان وابستگی به منابع به صورت رابطه 2 در زیر نشان داده شده است:
RD=H/S
رابطه 2: میزان وابستگی هر شخص به منابع و اموالش
رابطه 2 ضریبی از قدر مطلق مشتق رابطه 1 میباشد (RD = α | H´|)؛ و این یعنی هرجایی از نمودار 3 که شیب تندتری دارد (و در آن نقطه قدر مطلق شیب نمودار عدد بزرگتری میشود) در آنجا وابستگی به منابع فرد RD نیز مقدار بیشتری دارد. بدین ترتیب میتوان از رابطه 2 جهت تحلیل وضعیت نقطهای هر فرد بر روی نمودار 3 استفاده نمود. یعنی اگر فرد در قسمتی از نمودار خود قرار دارد که شیب تندی دارد، آن فرد میزان وابستگیش به منابعش زیاد است؛ و بالعکس.
مثلا در یک مثال فرضی، در نمودار زیر (نمودار 5) دو منحنی برای دو فرد متفاوت با وابستگی زیاد (فرد A) و وابستگی کم (فرد B) به منابع نشان داده شدهاند:
نمودار 5: وضعیت نقطهای افراد بر روی نمودار وابستگی
مطابق با هدف این نوشتار، تحلیل نمودار 5 به صورت ملموستر و منسجمتری مفهوم وابستگی به منابع در این افراد را –برگرفته از پژوهش در قرآن کریم- به نمایش گذاشته است. مشاهده می شود که اگر مقداری از منابع تحت اختیار کسی کاسته شود، مقدار Pm وی نیز کاسته شده و وضعیت نقطهای آن فرد روی منحنیش به سمت چپ جابجا میشود. همچنین مشاهده می شود که دلیل تعیین کننده اصلی که میزان ترس در فرد A را نسبت فرد B بیشتر کرده –علیرغم برابری Pm ها- کوچکتر بودن مقدار S در فرد A می باشد (بر روی منحنی بالایی با SA نشان داده شده است).
فرد A کسی است که در وضعیتی قرار دارد که شیب خطّ نقطهایش بسیار تند است و چنین کسی طبق رابطه 2 وابستگی زیادی به منابع و اموالش دارد. چون شیب در نقطه A بسیار شدید است، چنین فردی در وضعیت شکنندهای قرار دارد (زیرا که نسبت به فرد B تنوع منابع کمتری دارد) و اگر زمانی به اقتضای نوسانهای طبیعی منابع مالی –مثلا ریزش بورس- مقداری از کل سرمایه این فرد کاسته شود فارغ از این که میزان کلی سرمایهاش چقدر است با کوچکترین تردید ذهنیش (کاهش حتی اندک متغیر Pm) در نقطهای بسیار بالاتر قرار خواهد گرفت و در نتیجه ترسی بسیار بیشتر از قبل را تجربه می کند. توجه شود این رابطه سعی میکند توضیح دهد که چگونه مهمترین دلیلی که حساسیت این فرد را بسیار زیادتر از قبل کرده مقدار بسیار کم متغیر S بوده و مقدار زیاد متغیر x یا مقدار کم متغیر R (ذیل متغیر Pm) تأثیر اساسی در شدت افزایش ترس او نداشتهاند. این نمایانگر همان وضعیتی است که در آیه «قل لو انتم تملکون خزائن رحمه ربّی اذالأمسکتم خشیه الانفاق» در وصف حالات و ترسهای فراتر از تصور برخی افراد ارائه شده بود. و در چنین حالتی است که طبق ادّعای مطرح شده در آیات، حتی اگر میزان اموال فرد بهاندازه منابع الهی نیز بزرگ بود، کفاف حسّاسیت بی انتهای او را نمیدهد. اما در مقابل در نقطه B فردی را نشان میدهد که وابستگی کمتری به منابع و اموالش دارد و شیب نقطهای که او در آن قرار گرفته شدید نیست؛ بنابراین حساسیت او نیز به کاهش منابع زیاد نمیباشد. به این صورت که اگر مقداری از منابع او کم شود (و میزان Pm کم شود) نقطه B اندکی بالاتر می رود اما حساسیت او تغییر چندانی نمیکند و شیب نقطه جدیدی که فرد B در آن قرار گرفته نیز تغییر چندانی نمیکند.
تحلیل رفتار عمومی در ریزش احتمالی بورس و راهکارهای پیشگیری از آن
طی یک سال اخیر شرایط اقتصادی به گونهای شد که نسبت قابل توجهی از عموم جامعه هستند که وادار به سرمایهگذاری خرد و کلان سرمایههای خود در بورس شدهاند به گونه ای که از لحاظ اقتصادی به آن تکیه ذهنی کرده باشند. مدل وابستگی به منابع این گونه تحلیل میکند که در پی ریزش طولانی مدت و نا امید کننده بورس تهران، شرایطی پیش آمده که درجه بسیار بالایی از ترس یا حساسیت در این افراد جامعه شکل گرفته و در نتیجه آن، احتمال بالقوه وقوع واکنش شدید و همزمانی را از سوی چنین افرادی پیشبینی میکند. این واکنشها محصول انباشت ترس و اضطراب درونی تعداد زیادی از افراد هست که میتواند نمود بیرونی داشته باشد یا صدمات درونی و روانی به آنها وارد کند.
این شرایط در مجموع به این دلایل شکل گرفتند:
- از طرفی، میزان افزایش تورم در کشور به صورتی بوده که حقوقها و درآمدهای عادی و متوسط کارگری و کارمندی در ذهن خیلی از افراد جامعه، کفاف هزینههای عادی زندگی را نمیدهد.
- در کنار اینها دولت مانع زدایی بیسابقهای را برای وارد کردن بیشتر سرمایههای مردم به بورس تهران انجام داد. مثلا محدودیت سنّی برای انجام سرمایهگذاری را برداشته است؛ به صورتی که ولیّ یک نوزاد یک روزه هم میتواند حساب کاربری دریافت کند و به نمایندگی از او در بورس سرمایهگذاری کند.
- علاوه بر مانع زدایی، دولت مشوقهایی را قرار داد تا تنور بورس همچنان برای مردم داغ بماند. مثلا بوسیله عرضه اولیه سهام بزرگ و سودآوری مثل سرمایهگذاری سازمان تأمین اجتماعی (شستا)، الزام شرکتهای دولتی به حفظ شناوری بالای سهامها (یعنی سهام در دست مردم بماند و شرکتهای دولتی آن را جمع آوری نکنند)، ارائه سهام عدالت در بورس در اختیار متقاضیان، و یا عرضه سهام صندوقهای سرمایهگذاری دولتی (دارا یکم، دارا دوم و دارا سوم) تا پایان سال 1399، و کنترل سودهای بانکی از جمله چنین اقدامات تشویقی است.
- اِعمال محدودیتهای کمسابقه نسبت به سرمایهگذاری در بازارهای موازی ارز و سکه و مسکن و خودرو و بانک.
- جذابیتهای خود بورس درسودآوریهای سالهای اخیر، خاصیت نقدشوندگی، امکان ورود با هر میزان سرمایه، مالیاتی که عاید دولت میکند، امکان دورکاری در شرایط محدودیت حضور اجتماعی ناشی از شیوع بیماری، حمایت از تولید ملی، قابل مدیریت بودن سرمایههای عمومی برای دولت و ...
مجموع این محرّکها و مشوقها منجر به این شد که تعداد زیادتری از مردم مجبور به ورود به بورس شده و بعلاوه، برای گذران زندگی «تکیه ای انحصاری بر این منبع درآمدی» نمایند. پیش از آزادسازی سهام عدالت حدود 15 درصد کل جمعیت کشور کد معاملاتی بورس داشتند که پس از آزادسازی سهام عدالت به حدود 60 درصد جمعیت کل کشور رسیده است (خبرگزاری دنیای اقتصاد، ایرنا) . این «تکیه انحصاری» بر سودهای بورس به گونه ای بوده که دیگر شغل قبلی بسیاری از مردم برایشان بی اهمیت یا کم اهمیت شده و در مواردی آنها را به گونه ای رها کردهاند. مثلا خبرهایی که از استعفای کارمندان از محل کار خود جهت تمرکزشان بر سودآوری از بورس به گوش میرسد (خبرگزاری انتخاب). و یا اینکه کارمندان زیادی در حین ساعات کاری که بورس نیز –در همان ساعتها فعال است- به جای انجام وظایف محول شده اقدام به سرمایهگذاری آنلاین در بورس میکنند. همه اینها بیانگر وابستگی زیاد روحی و روانی تعداد زیادی از مردم جامعه به یک منبع خاص اقتصادی به نام بورس میباشند. در این میان این نکته نیز مزید علت میشود که بیشتر این تازه واردها دانش کافی نسبت به چگونگی سرمایهگذاری مطمئن در این بازار ندارند و از ماهیت سوداگری آن فقط جنبه سودآوری آن را میبینند؛ یعنی برای آنها صنایع مختلف بورس و نامهای مختلف نمادها تفاوتی ندارد و همه آنها عناوین برای سوداگری هستند. در این میان کسانی که برای ورود به بازار اقدام به اخذ وامهای –به نسبت خودشان- سنگین نمودهاند نیز از وابستگی روحی و روانی بسیار زیادتری نسبت به سودهای بورس برخوردارند.
چنین اتفاق رفتاری و روانی در مقیاس یک جامعه 80 میلیونی که بیشتر آنها طی یکسال اخیر وارد بورس شدهاند وضعیت متزلزل و شکننده ای را از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و امنیتی رقم میزند. مدل وابستگی به منابع بیان میکند که درصورتیکه اتکای مادّی، روانی و روحی مردم به یک منبع محدود درآمدی برای مصارف زندگی خود باشد -فارغ از آن که پیش از آن چه میزان سود کردهاند و یا هم اکنون چه میزان ثروت دارند- با کوچکترین تهدیدی نسبت به کاهش آن منجر به حساسیتها واکنشهای شدیدی از سوی آنان خواهد شد. یعنی این مدل توضیح میدهد که اگر بازار –بنا به اقتضای طبیعی خود- به مدت طولانی شروع به ریزش کند، این موضوع اهمیتی ندارد که تا آن موقع مردم در مجموع چه مقدار از این بازار سود بردهاند یا مجموع کل سرمایه ایشان چقدر است (متغیر R تأثیر کمی بر حساسیت مردم دارد)؛ بلکه بصورت تشدید شوندهای تابآوری عمومی را در برابر مشکلات کاهش میدهد و حساسیت و نارضایتی ایشان را افزایش خواهد داد. یعنی مردم طبق این مدل رفتاری طبیعی انسانها محاسبه نمیکنند که تا این لحظه از این بازار چقدر سود کردهاند؛ بلکه به این موضوع خواهند نگریست که تنها تکیه گاه اقتصادی ایشان نیز متزلزل شده و دیگر قابل اتکا نیست! و چنین اتفاقی در ایشان احساس ترس و درماندگی زیادی ایجاد خواهد کرد و شاید واکنش شدید (واکنش درونی همچون افسردگی و اقسام آن یا واکنشهای بیرونی همچون هنجارشکنی یا اغتشاش) را در ایشان ایجاد خواهد کرد[29].
به زبان ریاضی که در مدل بالا ارائه شده، به دلیل محدودیت انحصاری بازار فعلی بورس برای کسب درآمد قشر زیادی از مردم، تعداد بسیار زیادی از افراد در وضعیت فرد A قرار گرفتهاند. و درحالیکه جایگزینهای مادی، روانی یا روحی برای کسر زیادی از ایشان (همان متغیر S ) وجود ندارد و متغیر S برای ایشان مقداری بسیار کوچک دارد. بنابراین (طبق رابطه 1 که در قبل توضیح داده شد) هر گونه تلقی عمومی از نا امن بودن بورس (معادل افزایش مقدار کوچکی از متغیر x ) منجر به جابجایی نقطه A به محل بسیار بالاتری در روی نمودار خواهد شد. یعنی میزان حساسیت (همان متغیر H در محور عمودی) در سطح بسیار بالاتری قرار خواهد گرفت و این نشاندهنده همان حساسیت و واکنش شدید عمومی که پیش بینی شد، میباشد. این واکنش که ناشی از درماندگی و از دست دادن تکیه گاه است، ممکن است در شکلهای مختلفی بروز نماید: مثلاً افراد در بازار سرمایه با یکدیگر هجوم به فروش کالا ببرند (صف فروش ایجاد نمایند)، یا درماندگی خود را به صورت اعتراضات در سطح خیابانی نمایش بگذارند. اگرچه بروز چنین تلقی عمومی از ریزش اساسی بازار یک احتمال است ولی پیامدهای این احتمال آنچنان مهم هستند که لازم است از هماکنون مورد تحلیل و چارهاندیشی قرار بگیرد.
مهمترین تجویز مدیریتی که مرتبط با مدل وابستگی به منابع میتوان اتخاذ نمود ایجاد اطمینان و امید عمومی در کوتاه مدت (طی یکماه)، ایجاد تنوع در منابع تکیهای مردم یا رعایت اصل عدم تمرکز در میان مدت و بلند مدت است. بدین معنا که برای جلوگیری از تصمیمهای ضدّعقلایی[30] عمومی باید وابستگی به منابع را حدّاقل کرده و این عدم تمرکز از طریق ایجاد جایگزینهای مادی، روانی، و معنوی مهیا میشود. بنابراین براساس مدل وابستگی به میتوان با توجه به نکات زیر جهت کنترل و پیشگیری از وقوع چنین واکنش عمومی تدبیر نمود:
- در صورتی که طبق پیشبینیهای مدل وابستگی به منابع، واکنش عمومی شدیدی چه در سطح داخل بورس و چه خارج آن صورت گرفت احتمالاً اولین واکنش دولت، دستور به بازیگران حقوقی دولتی برای حفظ سودآوری تصنعی بازار خواهد بود[31]. اما، این راهبرد تأثیر کوتاه مدت بر جوّ روانی ایجاد شده خواهد داشت. استفاده از این راهکار بیش از یکماه از زمان آغاز ریزش بورس اثربخش نخواهد بود. و در طیّ این یکماه آغازین مناسب است که از طریق رسانههای عمومی، در مردم فضای اعتماد و امید به بازار را نگه داشت. زیرا همانطور که رابطه 1 بیان میکند و برخلاف تلقی ظاهری، کاهش متغیر x که در این جا میشود یعنی «سودآور بودن بورس، تاثیر بسیار کمی بر جلوگیری وقوع چنین واکنش شدیدی از سوی مردم دارد» و صرفاً نقش ماشه و محرک اولیه را ایفا میکند! بنابراین، دستور دولت به بازیگران حقوقی در سودآور نگه داشتن مصنوعی بورس نمیتواند به صورت اساسی مانع مهار چنین واکنشی از سوی مردم شود. و حتی ممکن است از آن لحاظ که توقع مردم را بالا میبرد، منجر به واکنش شدیدتر اعتراضی از سوی ایشان در آینده نیز بشود. بنابراین بهتر است دولت از راه حل ساده انگارانه در پرداخت هزینه گزاف برای این راهکار غیر موثر اجتناب کند؛ یعنی بجای مدیریت متغیر x به متغیر اثرگذارتر S بپردازد. یعنی با سرعت تدابیری اتخاذ نماید که بازار سرمایه محدود کنونی (محدود به بورس تهران) تبدیل به انواع بازارهای سرمایهگذاری متنوع تر، گستردهتر و عمیقتری برای سرمایهگذاری عمومی شود. توجه شود که این راهکار به عنوان درمان و پیشگیری از وقوع واکنش ارائه شده است.
- طبق رابطه 1، مهمترین علتی که موجب قرار گرفتن مردم در وضعیت شکننده روانی میباشد، فقدان متغیر S یا همان «فقدان منابع جبران کننده و جایگزینهای مادی، معنوی و روانی در فعالیتهای اقتصادی است». یعنی مردم به گونه ای به بورس نگاه کنند که اگر به هر دلیلی ریزش نمود از لحاظ ذهنی بتوانند به منابع دیگری اتکا کنند. چنین امری از طریقهای زیر میتواند محقق شود:
- تنوع سازی در انواع بازار سرمایه: توسعه سریع و اصولی بازارهای سرمایهگذاری همراستا در انرژی، کشاورزی، ایده و اختراعات، کالا، مسکن، خودرو و مانند اینها و جا انداختن تفاوت معنادار سرمایهگذاری در صنایع مختلف بازار سرمایه (بورس). بدین ترتیب از طریق تنوع بخشی سرمایهگذاری در بخشهای مختلف اتکای مردم به یک نوع بازار محدود کاسته میشود. بعلاوه افراد ماهر در اصناف مختلف در مسکن، کشاورزی و صنعت و خدمات تشویق میشوند که به مهارت اصلی خود بازگردند و در کنار آن به سرمایهگذاری تخصصی متناسب با حرفه خود نیز -که در آن اطلاعات به روز و دقیقتری دارند- نیز اقدام نمایند.
- کاهش وابستگی به منابع بوسیله تسهیل سرمایهگذاری در بازارهای رقیب خارج از بورس: شرایط پیش آمده این ضرورت را ایجاد میکند که دولت شرایط سرمایهگذاری اصولی در دیگر بازارهای سرمایهگذاری رقیب خارج از بورس را نیز مهیا و بسترسازی کند. همچون تسهیل سرمایهگذاری مستقیم در کسب و کار خاص، تسهیل فرایندهای ایجاد کسب و کار و تولید و تاسیس شرکت و مانند اینها. بدین وسیله برخی از افراد میتوانند تکیه انحصاری خود را از بورس بردارند و در دیگر بازارها به فراخور توان و تمایل خود مشغول به فعالیت اقتصادی شوند.
- افزایش تنوع شرکتهای موجود در بورس: در نگاه درونی به بورس، توصیه میشود دولت هر چه سریعتر نسبت به افزایش تعداد و تنوع شرکتهای بنیادی موجود در بورس اقدام نماید. هم اکنون به صورت متوسط 660 نماد در بورس به صورت روزانه فعال و قابل سرمایهگذاری هستند. با توجه به حجم بالای نقدینگی وارد شده به بازار بسیاری از شرکتها خیلی بیش از ارزش واقعی خود در حال معامله میباشند. این موضوع اتکای انحصاری مردم در سرمایهگذاری بر روی چند شرکت محدود را تشدید میکند. یعنی اگر تعداد نمادهای ارزشمند قابل سرمایهگذاری چندین برابر بیش از حال حاضر باشند مردم گزینههای بیشتر و متنوع تری را برای سرمایهگذاری انتخاب میکنند.
- آموزش هدفمند عمومی به سمت کاهش وابستگی به منابع: اینکه تازه واردها بورس به سمت سرمایهگذاری خردمندانه و آگاهانه سوق دهی –و حتی در موارد بحرانی و اضطرار مجبور- شوند. به این صورت که اگر آگاهی کافی را ندارند تا زمان کسب آموزشهای لازم، از طریق صندوقها و سبدگردانهای معتبر اقدام به سرمایهگذاری کنند. تا از طریق مدیریت ریسک بوسیله ایجاد پورتفوی سهام و یا سرمایهگذاری در سهامهای بنیادی تر میتوانند اتکای خود را به یک یا چند سهم پرخطر کاهش دهند. و از استراتژیهای پرخطر همچون نوسان گیری روزانه در صورت فقدان دانش کافی اجتناب نمایند.
- ایجاد منابع معنوی و روانی جایگزین: در کنار آموزش مهارتهای تکنیکی سرمایهگذاری در بورس، ارائه آموزشهای مبتنی بر آموزههای اسلامی مبنی بر اینکه سودآوری و رزق بیشتر بوسیله توکل به روزی رسان کلّ موجودات و همچنین صبرِ خردمندانه محقق میشود. و این که باید در این فعالیت اقتصادی نیز همچون دیگر تلاشها برای کسب معیشت نگاه توحیدی داشت. همچنین معرفی و ترویج جنبههای مشترک روانی فعالین اقتصادی موفق همچون مسئولیت پذیری، واقع بینی، ریسک پذیری مبتنی بر تحلیل نیز به عنوان منبع جایگزین روانی جهت کاهش وابستگی به منابع فعالین بورس میتواند عمل کند. مربوط به این موضوع کتابهای معتبر دانش مدیریت –نه کتابهای زرد- متعددی وجود دارند که به عنوان منبع آموزشی میتوانند استفاده شوند[32].
این نوشتار درصدد بود تا از طریق بررسی اصولی آموزههای قرآنی، مدلی تحلیلی از نگاه قرآن کریم نسبت به جنبهای از رفتار اقتصادی انسانها را استخراج نماید. و در ادامه بوسیله همین مدل، و بر اساس شرایط پیش آمده در بازار سرمایه، بروز یک رفتار عمومی از مردم را پیشبینی و تحلیل میکند. و در نهایت بر اساس روابط و متغیرهای ذکر شده در آن تجویزها و راهکارهایی نیز ارائه میدهد. این نوشتار بر این نگرش تاکید میکند که از طریق نگاه اصولی به آموزههای آسمانی قرآن کریم میتوان دستاوردهای بسیار زیاد مادی و معنوی برای بشر بدست آورد.
منابع و مآخذ:
فارسی و عربی
- قرآن کریم
- انصاريان، حسین. (۱۳۸۳). ترجمه قرآن. قم: انتشارات اسوه.
- بورن، ادموند (1393)؛ قراچه داغی، مهدی (مترجم). تمرینات عملی برای درمان اضطراب و فوبیا. تهران: نشر آسیم
- بهشتی، احمد. (1361). انسان در قرآن. قم: کانون نشر طریق القدس.
- شومیکر، پاملا. جی. (1387). نظریه سازی در علوم اجتماعی. (م. عبداللهی، مترجم) تهران: انتشارات جامعه شناسان.
- طباطبايى، سید محمد حسین. (1374 ه. ش. ). ترجمه تفسير الميزان. (س. موسوى همدانى، مترجم) قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم.
- طباطبايى، سید محمد حسین. (1417 ه. ق. ). الميزان فى تفسير القرآن. قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم.
- عبدالهی نیسیانی، علی (1387)، روش تحلیل محتوای کیفی تطبیق یافته به منظور تحقیق در متن قرآن کریم. آموزههای قرآنی. دانشگاه علوم اسلامی رضوی؛ شماره 28.
- فقیهی، سید ابوالحسن. (1376). تئوری و شبه تئوری :چه نوشتهای را میتوان تئوری خواند. اقتصاد و مدیریت - دانشگاه آزاد اسلامی.
- فقیهی، سید ابوالحسن؛ علیزاده، محسن (1384). روایی در تحقیقات کیفی. فرهنگ مدیریت. سال سوم. شماره نهم.
- کاوی، استفان؛ آلیاسین، محمدرضا (1399). هفت عادت مردمان موثر. تهران: هامون.
- لسانی فشارکی، محمدعلی و مرادی زنجانی، حسین. (1391). روش تحقیق موضوعی در قرآن کریم. قم: بوستان کتاب.
- مصطفوی، حسن. (1430 ه. ق. ). التحقيق فى كلمات القرآن الكريم (نسخه 4). بیروت، لبنان: دار الكتب العلمية- مركز نشر آثار علامه مصطفوي.
- نظری، محسن. (1393). اقتصاد خرد. تهران: انتشارات نگاه دانش.
- نیومن، لاورنس. (1389). شیوههای پژوهش اجتماعی: رویکردهای کمّی و کیفی. (ح. دانایی فرد، و س. ح. کاظمی، مترجم) تهران: نشر مهربان.
لاتین
- Abdollahi Neisiani, A. (2010). Anti-Rartional Decision Making. AJBM (African Journal Of Business Manangement) , 4 (8) , 1652-1653.
- Abdollahi Neisiani, A & Rezaeian, A. (2020). Ideal type of behavioral models in management researches; a theory building approach. Journal of Economics and Administrative Sciences , 3(S3), pp. 1143-1156.
- Baran, S. J. , & Davis, D. K. (1995). Mass communication theory; foundations, ferment, and future (4th ed. ). Wadsworth Pub. Co.
- Carlile, P. R. , & Christensen, C. M. (2005 , February). The Cycles of Theory Building in Management Research. Harvard Business School Working Paper, No. 05-057.
- Chandan, J. (2005). Organizational Behaviour (3rd ed. ). Delhi: Vikas Publishing House Pvt. Ltd.
- Griffin, R. W. , & Moorhead, G. (1986). Organizational behavior. Boston: Houghton Mifflin Co.
- Hersey, P. , & Blanchard, K. H. (1977). Management of organizational behavior: Utilizing Human Resources (third ed. ). Englewood Cliffs, New Jersey: Prentice-Hall, Inc.
- Kahneman, D. (2003). Maps of Bounded Rationality: Psychology for Behavioral Economics. American Economic Review, 93 (5) , 1449-1475. doi:10. 1257/000282803322655392
- Kahneman, D. , & Tversky, A. (1979). Prospect Theory: An Analysis of Decision under Risk. Econometrica, 47 (2) , 263. doi:10. 2307/1914185
- Kahneman, D. , & Tversky, A. (2000). Choices, values, and frames. New York: Russell sage Foundation.
- Kaplan, A. (1964). The conduct of inquiry: Methodology for behavioral sciences. San Francisco: Chandler.
- Kerr, G. (2011). What Simon said: the impact of the major management works of Herbert Simon. Journal Of Management History, 17 (4) , 399-419. doi:10. 1108/17511341111164418
- Nadler, D. , & Tushman, M. (1980). A model for diagnosing organizational behavior. Organizational Dynamics, 9 (2) , 35-51. doi:10. 1016/0090-2616 (80) 90039-x
- Olguín, D. O. , Gloor, P. A. , & Pentland, A. (2009). Capturing Individual and Group Behavior with Wearable Sensors. AAAI Spring Symposium: Human Behavior Modeling, 68-74.
- Robbins, S. , & Judge, T. (2013). Organizational behavior (15th ed. ). Boston: Pearson.
- Severin, W. J. , & Tankard, J. W. (1997). Communication theories: Origins, Methods, and uses in the mass media (4th ed. ). New York: Longman.
- Zhang, Y. , & Wildemuth, B. M. (2009). Qualitative analysis of content. In B. Wildemuth (Ed. ) , Applications of Social Research Methods to Questions in Information and Library Science (pp. 308-319). Westport, CT: Libraries Unlimited.
Web:
- www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3661680
- www.irna.ir/news/83817369/
- entekhab.ir/002MHy
[1]در این نوشتار «مدلهای رفتار» و «مدلهای رفتاری» هر دو به معنی «مدلهای توصیفی رفتار انسان» میباشند که به اقتضای متن از آنها استفاده میشود.
[2] Ideal Type
[3] ر.ک. عبدالهی نیسیانی، علی (1387)، روش تحلیل محتوای کیفی تطبیق یافته به منظور تحقیق در متن قرآن کریم. آموزههای قرآنی.
در این روش از اقتضائات قرآنی که در روش تحقیق موضوعی در قرآن کریم استفاده میشده بهرهبرداری شده است. ر.ک. لسانی فشارکی و مرادی زنجانی (1391).
[4] Prescriptive
[5] Trustworthiness
[6] Credibility
[7] Dependability
[8] Transferability
[9] در داخل و خارج از کشور.
[10] قُلْ کلٌّ یعْمَلُ عَلی شاکلَتِه
[11] به عنوان نمونه: مدرسی، 1419 ه.ق، ج16، ص 356؛ طبرسی، 1360، ج25، ص 312؛ مراغی، بیتا، ج29، ص 71.
[12] علامه مصطفوی نیز در لغت شناسی کلمه هلوع بر این نکته تأکید دارد (مصطفوی، 1430 ه.ق، ج 11، ص 269).
[13] ابن عاشور نیز همین استدلال و نتیجه را معیار قرار میدهد (ج29، ص 154).
[14] توجه شود که منفعت و اموال و مانند اینها در بیان قرآن کریم، از مصادیق عینی مطلوبیت انسان هستند.
[15] آیه 19 سوره معارج.
[16]سوره بلد آیه 11.
[17]سوره بلد آیه 12.
[18]سوره بلد آیه 13.
[19]سوره بلد آیات 14 - 16.
[20] سوره زمر آیه 49.
[21] جمله: «کان الإنسان قتورا» لا محلّ لها استئنافیّة فیها معنی التعلیل.
[22] الإنفاق بمعناه المعروف و هو صرف المال، و فی الکلام مقدرای خشیة عاقبة الإنفاق. و جوز أن یکون مجازاً عن لازمه و هو النفاد، و نصب خَشْیَةَ علی أنه مفعول له، و جعله مصدرا فی موضع الحال کما جوزه أبو البقاء خلاف الظاهر، و قد بلغت هذه الآیة فی الوصف بالشح الغایة القصوی آلتی لا یبلغها الوهم حیث أفادت أنهم لو ملکوا خزائن رحمة اللّه تعالی آلتی لا تتناهی و انفردوا بملکها من غیر مزاحم أمسکوها من غیر مقتض إلا خشیة الفقر.
[23] أنّ الأصل الواحد فی المادّة: هو التضیّق فی العمل، فی إنفاق أو غیره. و یقابله الإسراف و التوسعة. همچنین علامه مصطفوی اضافه میکند که تضییق به معنای مطلق محدودیت است و تقتیر به معنای اعمال محدودیت؛ و التضییق: أعمّ من أن یکون فی مادّیّ أو معنویّ، فی مکان أو غیره، و هذا بخلاف التَّقْتِیرِ، فإنّه مختصّ بالعمل... قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِکُونَ خَزائِنَ رَحْمَةِ رَبِّی إِذاً لَأَمْسَکْتُمْ خَشْیَةَ الْإِنْفاقِ وَ کانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً- 17/ 100....فالإنسان بطبیعته الأوّلیّة البدنیّة قتور، ای مائل الی تضییق نفسه بقیود مادّیّة و تمایلات و علائق دنیویّة، و لا یختار لنفسه الانطلاق، و العیش الروحانی المنبسط، و سعةً القلب).
[24]سوره معارج آیات 20 و 21.
[25]ارائه و تبیین چنین آزمایشی از رفتار انسان، صرفاً از عهده وحی الهی بر میآید نه توان محدود بشری.
[26] ر.ک. بحث دیل «لو انتم تملکون خزائن رحمه ربی لامسکتم خشیه الانفاق» در همین نوشتار.
[27] ر.ک. بحث ذیل «و کان الانسان قتورا» در همین بخش.
[28] البته در بلند مدت میزان S –متناسب با تغییر مدلهای ذهنی فرد- تغییر میکند و S متغیر است و در چنین شرایطی میزان Pm میتواند عددی ثابت و به عنوان برآیندی از مقادیر کوتاه مدت لحاظ شود. در این حالت می توان محور افقی را –بجای Pm- بر اساس S نوشت ولی شکل منحنی تغییر نمیکند.
[29] منابع متعدد روانشناسی چنین تاثیرات شدیدی را برای افزایش شدید ترس و حساسیت و به تبع آن اضطراب در افراد پیش بینی کردهاند. به عنوان نمونه: ر.ک. ادموند بورن، 1393.
[30] Anti-Rational Decision Making
تصمیمهای مبتنی بر فشار ترس منتهی به ضرر؛ برای توضیحات بیشتر نسبت به این نوع تصمیمگیریها ر.ک:
Abdollahi Neisiani, A. (2010). Anti-Rartional Decision Making. AJBM (African Journal Of Business Manangement), 4 (8) , 1652-1653.
[31] دولت این اقدام را انجام داد و در این مسیر هزینههای بسیار زیادی به منابع عمومی وارد شد و مطابق با تحلیل انجام شده جو اطمینان عمومی نیز بازنگشت.
[32] کتاب «هفت عادت مردمان موثر» اثر استفان کاوی از جمله این کتابهاست.