متن آیات: آیه های 36 تا 40 سوره نور یکجا با هم نازل شده‌اند پس در مورد یک چیز واحد صحبت می‌کنند.

اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في‏ زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَکادُ زَيْتُها يُضي‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلي‏ نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ35 في‏ بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْکَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ36 

رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إيتاءِ الزَّکاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ37 

لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ يَزيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ38 

وَ الَّذينَ کَفَرُوا أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ بِقيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتَّي إِذا جاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسابَهُ وَ اللَّهُ سَريعُ الْحِسابِ39

 أَوْ کَظُلُماتٍ في‏ بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَکَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ40 

نکته ها: 

• در آیه 38 و 39 مفهوم کلی حساب ( بِغَيْرِ حِسابٍ؛  فَوَفَّاهُ حِسابَهُ وَ اللَّهُ سَريعُ الْحِسابِ) به معنی عِدل و معادل و برابر و جایگزین است. وقتی می گوید که فهو حسبه یعنی خودِ خدا جایگزین آن فرد می شود و خواسته هایش را به سرانجام می رساند (انّ الله بالغ امره). حساب کردن یعنی برآوردِ معادل از چیزی را کردن، وقتی جمع اعداد را محاسبه می کنیم، یعنی آن نتیجه را معادل میگیریم.  

•  در آیه 38 وَ اللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ بِغَيْرِ حِسابٍ به معنی آن است که فراتر از سربه‌سر و مساوی به محسن پرداخت می شود. و این قاعده است. نه اینکه فراتر از قاعده باشد. بغیر حساب خودش جزء مشیت و خط مشی است. این قاعده برای محسنین در مقابل قاعده ذکر شده در آیه 39 برای کافرانِ غیرمحسن هست که با ایشان سربه‌سر و سریع محاسبه می شود. فَوَفَّاهُ حِسابَهُ وَ اللَّهُ سَريعُ الْحِسابِ. یعنی دو قاعده مجزا (بغیر حساب، و توفّی حساب) برای پاداش داریم. نه یک قاعده عمومی که حالا برای محسن ها تبصره و استثنائی خاص باشد. • در آیه 38  وَ يَزيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ  به این دلایل توضیح لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا هست. یعنی در درون خودِ جزای احسن (که قبلا فهمیدیم حسنی است) یزیدهم من فضله نیز وجود دارد. 

○  وَ اللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ در انتهای آیه آمده و با توضیح بالا معلوم شد که این یعنی جزای محسنین فراتر از جزای سر به سر به غیر محسنین است. در مقابل قبلا در آیاتی فهمیده بودیم که کسانی که به نحو احسن رفتارنمی کنند  (رفتار حسن ها و سیئه و اسوء ها ) به ایشان پاداشی معادل خودِ عملشان داده می شود. و به احسن ها پاداش خاص و بالاتر داده می شود. این قاعده برخورد با ایشان است. و نه تبصره ای ذیل قاعده برخورد با دیگران. و اگر یزیدهم من فضله جزء نباشد چه فرقی در پاداش محسنین و غیرمحسنین هست؟ 

○ قبلا فهمیده بودیم که احسن بالاترین جزای ممکن قابل پاداش دادن است. شما بهترین خودتان باشید خدا هم در پاداش دادن بهترین ممکن می شود. ○ تجربه تدبری من ثابت کرده که فهم آیات با این نگاه که از انتها به ابتدا از کلیت به جزئیات و از علت ها به معلول ها می باشند، آیات منطقی تر و منسجم تر قابل فهم میشوند. فراز آخر آیه 38 اول یک قاعده کلی را می گوید. وَ اللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ بعد می گوید که این فراز جزئی از آن قاعده کلی است وَ يَزيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بعد می گوید که این جزای محسنین از مصادیق زیاده از فضل است ِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا . 

• آیه 39 می گوید که این کافرانِ غیرمحسن ها توهم زده اند که دستاوردی لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً  دارند. همه مانند سراب کَسَرابٍ  است ولو آن تشنگان آن را «معادل آب» يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ لحاظ می کند ولی خداحاضر می شود  وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَه و فی الفور ( وَ اللَّهُ سَريعُ الْحِسابِ) معادل کامل واقعیت عملش که همان هیچی نبودن است را برایشان حساب می کند ( فَوَفَّاهُ حِسابَهُ). وَ الَّذينَ کَفَرُوا أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ بِقيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتَّي إِذا جاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسابَهُ وَ اللَّهُ سَريعُ الْحِسابِ39 

• آیه 40 نیز با توجه به این معنی ید به معنی دستاورد، ابزار و امکاناتاست (و السماء بنیناها باَیدٍ و انا لموسعون، تبت یدا ابی لهب و تب) و معنی رویت به معنی ادراک ملموس است. و معنی نور هم در قرآن یعنی آنچه که ارزشمند و فائده دار است می باشد (همین آیه که نور را در کنار دستاورد آورده، نقتبس من نورکم قیل ارجعوا وراءکم فالتمسوا نورا) پس خداوند می گوید که این کافران ممکن است که عملشان دستاوردی هم داشته باشند و سراب نباشد اما در بی نوری است (أَوْ -والذین کفروا اعمالهم- کَظُلُماتٍ) یعنی موانع رسیدن ارزش به اعمالشان چندلایه است  ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ و در نتیجه دستاوردهای ایشان اگر هم به خروجی برسد به ایشان نمی رسد و ادراکی ملموس از آن نخواهند داشت  إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَکَدْ يَراها . چرا که در فراز آخر علت اصلی را گفته و این که نوری و ارزش و فائده رسانی در آن نیست (قاعده علت و کلیت در آخر)  وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور.  

• آیه 39 تهی بودن (فقدان دستاورد) و آیه 40  بی اثر بودن دستاورد حتی در صورت وجود دستاورد، و هر دو آیه در کل عدم بهره مندی برای غیر محسنین را می خواهند بیان کنند. و در مقابل اثبات می کنند که عمل احسن هست که نور دارد و فایده و ارزش به فاعلش می رساند. که با آیات قبل از آیه 38 تناسب و همخوانی کامل دارد. 

• آیه 37 مصداق عمل احسن در آیه 38 است (مجددا قاعده کلی تر، آخرتر در فهم بیانات قرآن). این آیه اثبات می کند که عمل احسن کار مجزایی نیست و مربوط به انجام همین امور دنیوی و روزمره ماست. تجاره و بیع. یعنی اثبات می کند که احسن، نحوه عمل است. و نه به معنای تفصیلیِ بهترین.  

• آیه 37 که مصداق آیه 38 است. نشان می دهد که می خواهیم سود مادی هم در تجارت و بیع ببریم بهتر است عمل به احسن بکنیم. یزیدهم من فضله و اگر مقابل احسن باشیم مشمول آیه 39 و 40 می شویم که یا دستاوردی نداریم یا از دستاوردمان بهره ای نمی بریم. 

• به نحو احسن تجاره و بیع کردن در حین این اعمال یعنی یاد خدا بمانیم، زکات و قیامت و نماز را فراموش نکنیم.  

• آیه 36 فی بیوتٍ +آیه 37 رجالٌ کنار هم می شوند. مردانی که در خانه های مرتف شده قرار می گیرند که و مستمر یاد خدا در آن خانه هاست. 

• آیه 35 معنی نور با توجه به ظلمت ناکارآمد در آیه 40واضح تر می شود. اینکه نور یعنی فایده اثر و ارزش. خدا خود ارزش و اثر و فایده جهان است. و نمونه اثر آن اثر اصلی این است چراغ است. 

• جمع بندی: خدا طبق قاعده برخی افراد را به اعمال موثر و کارآمد هدایت می کند یهدی الله لنوره من یشاء در آیه 35. در خانه هایی آن افراد را قرار می دهد که با ذکر خدا و نماز و زکات محسن می شوند. در آیه 36 و 37. و این گونه (ل در لیجزی) بر فواید اعمالشان می افزاید. آیه 38. و در مقابل کسانی هستند که در ظلمتند پس نمی توانند از دستاوردهایشان بهره ببرند. آیه 39 و 40