09370794479 (فقط پیام در واتس‌آپ)
SimorghTheory@gmail.com

مدل رفتاری عینی پذیری انسان ها


تحلیلی قرآنی از تاثیر شواهد عینی بر رفتار؛ معرفی یک مدل توصیفی رفتاری

نشریه علمی پژوهشی: دین، معنویت و مدیریت (اسلام و مدیریت سابق)

علی عبدالهی نیسیانی؛ استادیار گروه مدیریت پژوهشگاه حوزه و دانشگاه

چکیده

گاهی در عمل مشاهده می‌شود افراد همان حساسیت و دقتی که هنگام تصمیم‌گیری برای خرید یک گوشی همراه دارند را نسبت به خرید سهام یک شرکت در بازار سرمایه ندارند. در اینجا فرآیند خرید سهام یک شرکت در بورس اگر چه منافع و مضرات بالقوه بیشتری از فرد را درگیر خود می‌کند ولی –برخلاف یک گوشی همراه- مبتنی بر شواهد ذهنی است. چگونه عینی بودن ملاک‌ها و شواهد یک موضوع می‌تواند بر نوع رفتار و تصمیم‌گیری‌های ما تأثیرگذار باشد؟ برای تحلیل اصولی‌ این سوال باید یافته‌های علمی در چارچوب مدل رفتاری ارائه شوند. اما چالش دیگر آن است که اساسا از مهمترین چالش‌های مرتبط با علوم رفتاری کمبود مدل‌های توصیفی رفتاری در منابع علمی بشری ذکر شده است. بنابراین این پژوهش مدل رفتاری عینی‌پذیری انسان را با کمک از منبع الهی قرآن کریم تبیین و ارائه می‌نماید. «این مدل رفتاری بیان می‌کند که انسان‌ها تمایل دارند که رخدادها و محیط‌شان را به صورت عینی‌تری ادراک کنند –و برای این تمایل خود گاهی عجله نیز می‌کنند- چون شواهد عینی به ایشان آرامش می‌دهد. انسان‌ها معمولا به میزانی که مصادیق عینی متعددتری مشاهده کنند –نسبت به شواهد ذهنی- زودتر قانع شده و تصمیماتی می‌گیرند که تایید کننده آن شواهد عینی باشند. در این مقایسه، میزان منفعت و ضررهای ذهنی تاثیر کمتری –از آنچه قبلا تصور می‌شده- در جهت‌گیری تصمیمات افراد دارد». مدل عینی‌پذیری بوسیله «روش تحلیل محتوای کیفی انطباق یافته با متن قرآن کریم» کشف شده و در نهایت توضیح داده شده که این مدل رفتاری در عرصه‌های دانشی و کاربردی چه جایگاهی دارد و قابل استفاده خواهد بود. 

کلیدواژه: عینی‌پذیری، رفتار، انسان، مدل توصیفی، قرآن.


Qur'anic Analysis of Objectivity Acceptance on Behavior: Presentation of A Descriptive Behavioral Model 

Abstract

It is sometimes observed that, in practice, people do not delineate the same sensitivity and accuracy they have when deciding to purchase a mobile phone as they buy shares of a company in the market. While these stocks may bring about millions of times more profit or loss. Here the stock of a company on the stock exchange, although it brings more benefits and harms to the individual, but - unlike a mobile phone - is a mental commodity. How can the objectivity of an issue affect the way we behave and make decisions?  To fundamentally analyze the question, Scientific findings should be presented in the context of a behavioral model. But the challenge is that human objectivity is not presented as a behavioral model and basically one of the most important challenges related to behavioral sciences is lack of descriptive behavioral models in scientific sources. Therefore, this study explains and presents the behavioral model of human objectivity extracted from divine source of the Holy Quran. "This model of behavior states that human beings tend to perceive events and their environment more objectively - and therefore rush for this purpose - because objective evidence makes them feel comfortable. human beings are usually convinced sooner as they see various objective evidence, compared to mental evidence, and their decisions are more objective-evidence proved." "In this comparison, the amount of mental benefit and loss has less effect than it was thought on individual decisions' orientations." The objectivity model is discovered through the "qualitative content analysis adapted to the text Holy Quran text" and it is, eventually, explained what functions such a behavioral model could actualize.

Key terms: objectivity acceptance, behavior, human being, descriptive model, Qur'an



مقدمه

برای این که بتوان به صورت اصولی تاثیر عینی پذیری را  بر رفتار انسان تبیین نمود لازم است که مدل توصیفی مربوط به آن توسعه یابد. چالش اصلی این پژوهش توسعه یک مدل رفتاری جدید است . بنابراین قسمتی از بیان مساله و ادبیات نظری به چگونگی شکل‌گیری مدل توصیفی پرداخته می‌شود. در ادامه با کمک چارچوب نظری (تیپ ایده‌آل مدل‎های رفتاری) و بکارگرفتن روش تحلیل محتوای کیفی، گام به گام و مستدل آیات قرآن بررسی می‌شوند؛ تا چگونگی تاثیر عینیت بر جهت‌گیری‌های رفتاری انسان مشخص شوند. 

بیان مسئله

در سالهای اخیر و در هنگامه رونق بازار سرمایه کشور، تعداد زیادی افراد وارد بورس شدند که از آنها برخی رفتارهای تکرار شونده و قابل توجهی مشاهده می‌شد. مثلا این که برخی از این افراد –علیرغم اینکه مشغول به سرمایه گذاری قسمت عمده از دارایی زندگی‌شان بودند- ولی با حداقل شواهد و اطمینان بیش از حد به نشانه ها و گفته‌های دیگران در مورد سهام یک شرکت تصمیم گیری می کردند. در حالیکه همین افراد در همان زمان برای خرید کالاهای ارزانتر زندگی همچون گوشی همراه و اینکه در قبال چه مسائل فنی آن چه بهایی قرار است پرداخت کنند بسیار سخت گیرتر بوده و گاهی تا چندین روز وقت صرف آن می کردند. در چنین مواردی نکته قابل توجه این است که میزان سودآوری یا ضرر بالقوه علت اصلی صرف توجه و زمان برای تصمیم گیری افراد نبوده. زیرا سهام بورس گاهی تا میلیون ها برابر بیش از گوشی همراه سودآوری و یا ضرر بالقوه داشته. همچنین میزان ابهام اطلاعاتی در خرید یک سهام یا یک گوشی همراه تفاوت چندانی ندارد. و حتی شاید بتوان شرایط اطلاعاتی خرید یک سهم را شفافتر از یک گوشی همراه ارزیابی نمود. مهمترین چیزی که از اظهارات ایشان استنباط میشد این بود که معیارهای ارزیابی سهام بورسی مبتنی بر محاسبات –ولو ساده- ذهنی هستند که چنین معیارهایی تاثیر کمتری در تصمیم گیری نسبت به قابلیت‌های ملموس و عینی موجود در گوشی همراه دارد.

علم مدیریت رفتار سازمانی را از زمره «علوم ناموفق» می‌دانند (هرسی و بلانچارد، 1977، ص 1-2). ریشه مشکلات علوم ناموفق مشترک است و آن «دشواری مدل کردن رفتار انسان» است. تا کنون تلاش‌ها و فنون مختلفی برای درک و پیش‌بینی رفتار انسان ارائه شده‌اند. هرچه علوم، هدفشان مربوط به تغییر در دانش و نگرش عمومی ما انسان‌ها نسبت به پدیده‌های جهان باشد (مانند علوم طبیعی و ریاضی) وظیفه آسان‌تری دارند و موفق‌تر بوده‌اند و در مقابل هرچه هدف آن علوم بیشتر مربوط به تغییر در رفتار خودِ انسان‌ها باشد (در علوم رفتاری) وظیفه دشوارتری داشته و البته ناموفق‌تر بوده‌اند (هرسی و بلانچارد، 1977، ص 2). به همین دلیل در میان علوم مختلف، این مشکل برای مدیریت رفتار سازمانی بیشتر و چالشی‌تر است. زیرا این رشته (بنا به ماهیت خود) مستقیماً به دنبال «پیش‌بینی رفتار انسان» و «کنترل رفتار او» است (اولگوین و دیگران، 2009؛ چندن، 2005، ص 13). مدیریت رفتار سازمانی در «پیش‌بینی رفتار انسان» نیازمند وجود «مدل‌های توصیفی رفتار انسان»[1] و در «کنترل رفتار انسان» نیازمند وجود «مدل‌های تجویزی رفتار انسان» می‌باشد. به علاوه، در نظام نظریه‌پردازی، «مدل‌های توصیفی رفتار انسان» نقش زیرساختی داشته و بوسیله آن‌هاست که امکان توسعه «مدل‌های تجویزی رفتار انسان» نیز مهیا می‌شود. بر همین اساس می‌توان گفت که در علم مدیریت رفتار سازمانی به عنوان یک علم به اصطلاح «ناموفق»، از کلیدی‌ترین چالش‌های نظریه‌پردازی و توسعه علم، کمبود مدل‌های توصیفی رفتار انسان است که متناسب با موضوعات مورد نیاز در این علم توسعه داده شده باشند. بنابراین علم مدیریت رفتار سازمانی به تناسب تعریف و ماهیت خود از نیازمندترین علوم در بهره برداری از «مدل‌های توصیفی رفتار انسان» می‌باشد (نادلر و توشمن، 1980). 

در یک جمع‌بندی مشخص می‌شود علم مدیریت برای توسعه نظری خود نیازمند توسعه مدل‌های توصیفی رفتار انسان می‌باشد. تولید این مدل‌ها مشکل است و علیرغم استقبالی که فضاهای علمی از این مباحث داشته‌اند هنوز خلأ نظری نسبی در این زمینه وجود دارد. از سویی دیگر، یکی از سرمایه‌های اصلی که مدیریت اسلامی می‌تواند خود را با آن متمایز کند قابلیت بهره برداری از منبع غنی علم الهی در ارتقا و تکمیل دانش و درک بشری است. این تحقیق به دنبال کاهش این خلأ نظری با استفاده از قرآن کریم می‌باشد؛ که در صورت امکان استفاده از این منابع، تأثیر محدودیت‌ها و تحلیل‌های ناقص بشری به حداقل رسیده و خطوط روشنی را برای دیگر بررسی‌های علمی آشکار می‌سازد. بنابراین، به صورت مشخص این پژوهش به دنبال این مسأله است که با رجوع به منبع آسمانی اسلام یعنی قرآن حکیم، چه نکاتی را می‌توان در معرفی و یا تبیین چنین مدل‌هایی جدید از رفتار انسان به منظور بهره برداری در فضای مدیریت و کاربردهای مرتبط به آن استخراج نمود. 

مفاهیم و ادبیات نظری:

برای کسب درک صحیحی از مدل توصیفی رفتار انسان لازم است که مفهوم «مدل» و «مدل توصیفی» تعریف و جایگاه آن‌ها در علم مدیریت مشخص شود. بدین وسیله می‌توان در بخش‌های بعدی مفهوم، ابعاد و جایگاه مدل‌های توصیفی رفتار انسان را در علم مدیریت بیان نمود. 

1.عینی و ذهنی

این نوشتار از آن جایی که در فضای دانش مدیریت می‌باشد، همان منظور مورد استفاده رایج در ادبیات علمی مرتبط با دانش مدیریت را ملاک قرار می دهد. 

بنابراین در اینجا چیزهای عینی یعنی آن چیزهایی که خودشان و ابعادشان با حواس ظاهری ما قابل فهم و ادراک هستند؛ و در مقابل ذهنی‌ها، چیزهایی هستند که با احساسات درونی یا پردازش ذهنی ادراک می‌شوند. مثلا در ادبیات مدیریت –و موفقیت شغلی- به بخش قابل مشاهده شغل همچون حقوق، رتبه، ارتقاء بخش عینی، و به بخش مرتبط با متغیرهای ذهنی و روانشناختی همچون احساس مسئولیت، تعهد و رضایت بخش ذهنی می‌گویند (اسپورک و دیگران، 2014). همین سطح از تعریف برای پیشبرد این نوشتار کافی ارزیابی می‌شود. زیرا همین رویکرد به عینی و ذهنی را می‌توان در پژوهش‌های متعددی شناسایی کرد که موضوعشان بررسی ابعاد عینی و ذهنی یک موضوع بوده است. این ملاحظه وجود دارد که همین کلمات می‌توانند در جاهایی مثل فلسفه مفاهیمی گسترده‌تر یا کاملا متفاوتی داشته باشند که ارائه و کاوش آن‌ها دغدغه اصلی این بحث نیستند.

همچنین توجه شود که آنچه که در این مقاله به آن پرداخته شده عینی‌«‌پذیری» (Objectivity Acceptance) در شواهد و نشانه‌هاست و عینی‌«گرایی» (Objectivism) موضوع آن نمی‌باشد. یعنی موضوع کلی‌ترِ «گرایش به همه چیزهای عینی» موضوع بحث ما نیست. زیرا مدل عینی‌پذیری در مورد باورپذیری است و می‌خواهد مطابق با آیات قرآن کریم نشان دهد که انسان‌ها معمولا در فرآیند چگونگی رسیدن به اهدافشان ( مثلا هنگامی که تصمیم‌گیری می‌کنند) تمایل دارند که شواهد و نشانه‌های عینیِ بیشتری را در اختیار داشته باشند؛ ایشان چنین شواهد عینی را راحت‌تر می‌پذیرند و در مقابل شواهد ذهنی را بیشتر نادیده می گیرند و سخت‌تر بر اساس آن‌ها به نتیجه‌گیری می‌رسند. این نکته مربوط به فرایند است و بنابراین موضوع پژوهش نباید با دو موضوع –روبرو- خلط شود: این که این پژوهش بر ذهنی یا عینی بودنِ موضوعِ مورد تصمیم‌گیری تمرکز ندارد (یعنی ممکن است در پژوهشی مجزا به این نتیجه برسیم که انسان‌ها تمایل دارند که موضوع تصمیم‌گیری‌شان نیز عینی باشد و از موضوعات ذهنی اجتناب می‌کنند). و همچنین به این نکته نمی‌پردازد که آیا هدف و آرزوی انسان‌ها معمولا عینی هستند یا ذهنی (ممکن است در پژوهشی به این نتیجه برسیم که بسیاری از آرزوها و خواسته‌های انسان‌ها ذهنی هستند). و به همین خاطر در بیان قرآن کریم برخی انسان‌ها برای این که خود را قانع کنند که به آرزوی جاودانگی‌شان -که موضوع و آرزویی ذهنی است- خواهند رسید، اقدامی عینی می‌کنند؛ بدین‌صورت که به «جمع‌آوری» و «شمارش» مالی می پردازند که برای ایشان حکم شاهدی عینی را دارد (سوره همزه آیه 2 و3: الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ. يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ)

2.مدل

یکی از ابعاد اصلی «مدل توصیفی رفتار انسان»، «مدل» بودن آن است. برای آن که مفهوم مدل بیشتر درک شود بایستی به مفهوم نظریه یا تئوری بیشتر دقت شود. نظریه، به تبیین نظام‌مند روابط بین پدیده‌ها می‌پردازد (نیومن، 1389) . یعنی نظریه (یا همان تئوری) نشان دهنده نظامی از روابط بین پدیده‌ها، مفاهیم و ساخت‌هاست که در آن نظریه بیان می‌شود که چگونه مفاهیم، خصیصه‌ها و ساخت‌ها با یکدیگر ارتباط داشته و بر یکدیگر اثر می‌گذارند. نظریه‌ها به دنبال پیش‌بینی رفتار چیزها و کنترل آن‌ها هستند و هدف اصلی‌شان نیز همین می‌باشد (شومیکر، 1387، ص. 18) . مدل‌ها اصلی‌ترین بخش نظریه‌ها هستند و این قرابت بین آن‌ها به گونه‌ای است که این دو را معادل یکدیگر می‌دانند و گاهی به جای هم بکار می‌روند (کاپلان، 1964، ص 264؛ سورین و تانکارد، 1997، ص 45). زیرا نظریه‌ها آن نظامی را که می‌خواهند بین پدیده‌ها بیان کنند به وسیله مدل‌ها بیان می‌کنند (باران و دیویس، 1995، ص 251). یعنی مدل‌ها (در انواع مدل‌های ریاضی، ترسیمی، نوشتاری و ...)، همان خروجی و محصولِ بروز یافته فرآیند نظریه‌پردازی هستند (کرلایل و کلایتون 2005). 

3. مدل توصیفی رفتار انسان

«انسان‌ها معمولا به علّت شرایط مشخصِ محیطی و یا حالات      درونیِ x، به صورتِ مشخصِ y رفتار می‌کنند»

موضوع اصلی علم مدیریت رفتار سازمانی، تبیین (مدل) رفتار انسان در ساحت سازمان می‌باشد (گریفین و مورهد، 1986، ص 8). مدل‌های رفتار انسان از مباحث اساسی در مدیریت رفتار سازمانی هستند؛ زیرا مدل «تبیین کننده روابط علّی موثر بر رفتار انسان می‌باشد» و از مفروضات بنیادین علم مدیریت رفتار سازمانی این است که رفتارهای انسان علّت یا علّت‌هایی دارد که این علم به شناسایی و معرفی آن‌ها می‌پردازد (نادلر و توشمن،1980؛ رابینز، 2013، ص 11). ساختار علمی «مدل توصیفی رفتاری انسان» با توجه به ماهیت توصیفی و هدف پیش‌بینی کننده آن، به این صورت می‌باشد:


در عبارت بالا –به عنوان نوع ایده‌آل مدل‌های توصیفی رفتار- هفت شاخص وجود دارند که مشترک و الزامی هستند. این شاخص‌ها در نمودار 1 آمده‌اند (عبدالهی نیسیانی و رضائیان؛ 2020):

نمودار 1: شاخص‌های الزامی مدل‌های توصیفی رفتار انسان

روش تحقیق

روش تحقیق مختار برای انجام این تحقیق، «روش تحلیل محتوای کیفی تطبیق یافته با متن قرآن کریم»  بوده است. این روش متناسب با روش تحلیل محتوا توسعه یافته که به تحلیل و استنتاج از متن می‌پردازد؛ ولی از آن جایی که متن قرآن کریم نسبت به متون دیگر بشری اقتضائات خاص خود را دارد و جهت تدبر و استنتاج از آن باید ملاحظاتی خاصتر را بکار برد با شرایط تدبر در قرآن کریم متناسب‌سازی شده است[2]. این روش تحقیق به صورت خاص تدبر محور است بدین صورت که به طور تخصصی به بررسی یک موضوع در قرآن کریم پرداخته و علاوه بر تجویزی  و گام به گام بودن، با الزامات رایج در روش‌های تحقیق علمی متناسب‌سازی شده است. این روش تحقیق هم در گام‌ها و هم در اصول با روش تحلیل محتوای کیفی مطابقت دارد (عبدالهی نیسیانی، 1387).

اعتبار علمی این پژوهش بر اساس معیارهای تعریف شده در روش تحلیل محتوای کیفی ارزیابی می‌شود. این پژوهش چون مبتنی بر روش تحلیل محتوای کیفی بوده است قابلیت اطمینان[3] علمی خود را بوسیله عمل به توصیه‌های مشخصی که سه جنبه قابلیت اعتبار[4]، قابلیت اعتماد[5] و قابلیت انتقال[6] در آن‌ها لحاظ شده بوده بدست آورده است (زنگ و ویلدموث، 2009). یعنی برای بررسی متن توصیه‌هایی ارائه شده است که بصورت تطبیق یافته با متن قرآن این توصیه‌های اطمینان‌بخش بدین وسیله محقق شدند: انجام تحقیق مقدماتی در قرآن کریم در یافتن کلیدواژه‌های ورود به تحقیق، پژوهش مفصل در تعیین شاخص‌های عینی برای شناسایی مدل‌های توصیفی رفتار انسان، تعداد زیاد و قابل قبول کلیدواژه و آیات بررسی شده، انطباق و مستندسازی نکات بدست آمده از متن با منابع مختلف و معتبر تفسیری، ارائه نتایج تحقیق و اخذ نظرات تعداد زیادی از کارشناسان مرتبط در زمینه‌های معارف اسلامی، مدیریت، اقتصاد و روانشناسی[7]، دقت در انتخاب واحدهای معنای تحلیل بر اساس تعیین رکوعات قرآنی (سیاق آیات)، افزایش دقت تحلیل متن قرآن کریم با استفاده از نرم‌افزارهای مربوطه و آشنایی چندین ساله با ابعاد روش تحقیق موضوعی در قرآن کریم و اجرای کامل مراحل آن (عبدالهی نیسیانی، 1387). 

کلیدواژه مورد بررسی این پژوهش «انسان» بوده است که این کلیدواژه پس از پژوهشی مقدماتی و نسبتا طولانی جهت یافتن مدل‌های رفتاری انسان، مناسب تشخیص داده شد (همان). با جستجوی آیات حاوی این کلیدواژه و آیات قبل و بعد مرتبط (که به مجموع این آیاتی که به یک زمینه واحد می‌پردازند سیاق گفته می‌شود)747 آیه‌ای که انسان‌ها را تجزیه و تحلیل و بررسی می‌کردند شناسایی شدند. همچنین بخاطر این که برخی سوره‌ها همچون قیامه و اسراء بسیار پر تکرار به موضوع انسان و تحلیل رفتار او می‌پرداختند، این سوره‌ها به صورت کامل بررسی شدند. و بنابراین مجموع آیه‌های بررسی شده جهت استنتاج مدل عینی‌پذیری و برخی مدل‌های رفتاری دیگر به 814 آیه رسید.

نمونه‌ای از برگه‌های یادداشت که چگونگی انجام تجزیه و تحلیل مستند مبتنی بر روش تحلیل محتوای کیفی در متن قرآن را در خود دارد در شکل زیر مشاهده می شود. در این برگه یادداشت مواردی همچون نحوه طبقه‌بندی، تجزیه و تحلیل، استناد‌دهی، سازماندهی مفاهیم، ارجاعات متقابل بین مفاهیم، سطوح مختلف کدگذاری و انتزاعی‌سازی منعکس شده است:

نمونه بررسی‌های مستندسازی شده در فرآیند تحقیق [8]

تحلیل قرآنی تاثیر عینی‌پذیری بر رفتار انسان

تأثیر عینی‌ها بر میزان اطمینان درونی انسان

کلید واژه‌های محوری در بررسی این مدل «مَثَل»، «آیه» و «رأی» می‌باشند؛ زیرا مفهوم مشترک میان هر سه این کلمات عینیت، قابل مشاهده و محسوس بودنشان می‌باشد. 

از لحاظ لغت شناسی، مَثَل به معنای نمونه و مصداق است. (مصطفوی، 1430 ه. ق، ج 11، ص 24)[9]؛ و «صرف مثل» به معنای آوردن نمونه‌های عینی متعدد و متنوع می‌باشد (طباطبایی، 1417 ه. ق، ج 13، ص 202) [10]. آیه نیز به معنای نشانه می‌باشد و چیزی است که مقصودی را نشان می‌دهد (مصطفوی، 1430 ه. ق، ج‏1، ص 202). اصل معنای رأی نیز، نگریستن و مشاهده نمودن است (مصطفوی، 1430 ه. ق، ج 4، ص، 16). در قرآن کریم در موارد بسیار زیادی به «رویت آیات» به معنای «دیدن نشانه‌ها» اشاره شده است و از انسان خواسته که با دیدن نشانه‌ها چیزی را بپذیرد. گویا یکی از روش‌های قرآن در اقناع مخاطب انسانی خود، نشان دادن و جلب توجه او به همین نشانه‌هاست. علامه طباطبایی می‌فرماید که قرآن کریم «رویت» را بکار می‌برد چون در میان دیگر روش‌های ادراک عینی از یک چیز (همچون شنیدن و لمس کردن... ) واضح‌ترین و محسوس‌ترین مورد است (طباطبایی، 1417 ه. ق، ج 14، ص 277). در جریان مکالمه حضرت موسیع با خداوند متعال در میقات، حضرت موسیع درخواست جالب توجهی می‌کند. دراین واقعه حضرت موسیع ازخداوند متعال می‌خواهد که او را ببیند و خداوند برای آن‌که به او بقبولاند چنین چیزی ممکن نیست «شاهدی عینی» به او نشان می‌دهد و او را به خاطر این درخواست توبیخ نمی‌کند. 

«وَ لَمَّا جاءَ موسی لِمیقاتِنا وَ کلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِنی أَنْظُرْ إِلَیْک قالَ لن‌ترانی وَ لکنِ انْظُرْ إِلَی الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکانَهُ فَسَوْفَ تَرانی فَلَمَّا تَجَلَّی رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکا وَ خَرَّ موسی صَعِقاً فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَک تُبْتُ إِلَیْک وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنینَ»[11]. 

در این آیه لازم است در عبارت «أَرِنی‏ أَنْظُرْ إِلَیک» دقت شود؛ حضرت موسیع از خداوند درخواست می‌کند که ذات خداوندی به او نمایانده شود (أرنی) تا بتواند او را ببیند (انظر الیک). پس رویت با نظاره هم معنا نیستند و تفاوت دارند. در این آیه حضرت موسیع وقتی از خداوند درخواست ادراک عینی او را داشته، از واژه «أَرِنی‏» که از ریشه «رأی» است استفاده کرده است؛ و با این عبارت از خداوند می‌خواهد که برای او «قابلیت ادراک عینی» پیدا کند تا بتواند به او بنگرد[12]. به عبارتی دیگر، در بیان قرآن کریم میان «رؤیت» و «نظر کردن» تفاوت وجود دارد. به این صورت که «رؤیت» به معنای «ایجاد قابلیت ادراک عینی» بوده و «نظر» نیز به معنای «مشاهده کردن» می‌باشد (طباطبایی، 1374 ه. ش، ج 8، ص، 304). در نتیجه، در بیان قرآن کریم رأی به معنای «ایجاد ادراک عینی» می‌باشد؛ یعنی چیزی را به طور ملموس احساس کردن و درک نمودن که یکی از مصادیق آن دیدن با چشم است. 

وقتی صحبت از امور عینی می‌شود در مقابل آن امور ذهنی قرار می‌گیرد. البته هر دو این‌ها حقیقت‌هایی در عالم هستند که متناسب با ظرفیت نظام ادراکی انسان این گونه به امور عینی و ذهنی تقسیم شده‌اند؛ همچون خداوند متعال، که در داستان موسیع معلوم شد ادراک او خارج از ظرفیت نظام ادراکی انسان می‌باشد. امور عینی امور ملموس و محسوس شده برای نظام ادراکی انسان –معمولا- از طریق حواسّ ظاهری انسان می‌باشند؛ در مقابل آن امور ذهنی اموری هستند که از طریق تفکر و یا استدلالات عقلی برای انسان آشکار می‌شوند. در نگاه قرآن کریم به تفاوت این دو توجه شده است. در جریان «چگونگی زنده شدن مردگان» حضرت ابراهیمع از خداوند می‌خواهد که به عینه نشانش دهد که چگونه امکان زنده کردن مردگان وجود دارد. خداوند می‌فرماید: مگر ایمان نداری؟ حضرت ابراهیمع تأکید می‌کند که در عین این که ایمان دارد ولی قلبا آرامش و اطمینان ندارد. این واقعه در آیه 260 سوره بقره این گونه آمده است:

«وَ إِذْ قالَ ابراهیم رَبِّ أَرِنی کیْفَ تُحْیِ الْمَوْتی قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبی قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْک ثُمَّ اجْعَلْ عَلی کلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتینَک سَعْیاً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ». 

طبق این آیه بین اطمینان قلب و آرامش درونی که نتیجه ادراک عینی یک پدیده است و ایمان که نتیجه استدلال و باور عقلی می‌باشد و امری تحلیلی و ذهنی است تفاوت وجود دارد. علامه طباطبایی با تأیید این نکته توضیح می‌دهد که گاهی ممکن است میان محسوسات و مشاهدات عینی با نتایج ذهنی و عقلی تفاوت باشد. بدین معنا که عقل از طریق استدلالات خود برای شما نتیجه‌ای می‌آورد که هنوز انسان با ادراکات خود آن‌ها را احساس نکرده است. انسان تا به آن ادراکات عینی نرسد آرامش خود را بدست نمی‌آورد. از این رو داشتن ایمان با نداشتن اطمینان تعارضی ندارد (قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبی) ؛ و این دو امر مستقل از یکدیگر هستند. فرار کردن انسان از جسد مرده نیز ناشی از همین تفاوت است؛ زیرا عقل به انسان باورانده که مرده جسدی بی تحرک است ولی هنوز ادراک عینی و محسوس برای فرد ایجاد نشده که به آن نتیجه عقلی اطمینان درونی پیدا کند (طباطبایی، 1374 ه. ش، ج 2، ص 573-574). به همین دلیل نتیجه ناشی از ادراک عینی فقط پذیرش پدیده یا چیزی نیست، که چنین نتیجه‌ای در ایمان هم وجود داشت. در بیان قرآن بین نتیجه ایمان و ادراک عینی تفاوتی وجود دارد و آن این است که انسان علاوه بر پذیرش آن چیز، در عمل نیزنسبت به آن مستحکم‌تر و راسخ‌تر می‌شود. 

در موارد متعدد در قرآن کریم مشاهده می‌شود که ادراکات عینی انسان بر حالات درونی و رفتار او تأثیر دارد و باعث می‌شود که انسان اطمینان، ثبات و آرامش درونی بیشتری داشته باشد. از این رو چنین فردی در رفتارش بیشتر نسبت به پدیده‌هایی که که با ادراک عینی به صورت ملموس ارتباط داشته مستحکم و تغییر ناپذیر می‌شود. در جریان حضرت ابراهیمع  بیان شد که ادراکات عینی اثر مستقیمی بر میزان آرامش خاطر و پذیرش درونی او دارد (رَبِّ أَرِنی- لِیَطْمَئِنَّ قَلْبی). در تأییدی دیگر، در آیه 77 سوره مبارکه یاسین «عکس نقیض» همین نکته را بیان می‌کند. یعنی اگر انسان نسبت به موضوعی مقابله می‌کند، می‌توان نتیجه گرفت که او آن موضوع را به صورت عینی ادراک نکرده است: «أَ وَ لَمْ یرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصیمٌ مُبینٌ‏». «یرَ» از ریشه «رأی» می‌آید که به معنای ادراک عینی چیزی می‌باشد. در این آیه به سبک استفهام انکاری می‌پرسد: مگر انسان درک عینی و ملموسی از خلقت خود ندارد که این گونه در حالت مقابله قرار گرفته است؟ در این آیه به نوعی سعی می‌کند که یکی از شواهد عینی که انسان به آن توجه نداشته را به او یادآوری کند. از این رو در بیان قرآن انتظار می‌رود (حالت استفهام انکاری) که به طور طبیعی وقتی انسان نتواند با مشاهداتش چیزی را ادراک کند (لَمْ یَرَ الْإِنْسانُ) به مقابله و معارضه با آن بپردازد (فَإِذا هُوَ خَصیمٌ مُبینٌ) (طباطبایی، 1374 ه. ش، ج 17، ص 166). مجدداً در آیه بعدی (آیه 78) همان فضای عینی‌پذیری انسان‌ها وجود دارد. در این جا نیز بیان می‌کند که این فرد برای نشان دادن قابل قبول نبودن یک ادّعا، نیز نمونه‌ای عینی می‌آورد (وَ ضَرَبَ لَنا مثلاً- قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمیمٌ). در این جا یادآوری می‌شود که مثل به معنای نمونه عینی می‌باشد. بنابراین آیه 78 می‌فرماید که او برای ما یک نمونه عینی از استخوان‌هایی پوسیده و متلاشی شده را به شاهد آورده تا امکان زنده شدن مردگان را به چالش بکشد. آنچه که در مورد این آیات قابل توجه است این است که خداوند با عینی گرایی انسان نه تنها مقابله نکرده، حتّی با آن همراهی می‌کند. زیرا چنین چیزی، امری طبیعی و لازم برای انسان می‌باشد و بنابراین خداوند با همین سبک برای انسان استدلال می‌کند. مثلاً، در جریان حضرت ابراهیمع برای او شاهد عینی از «چگونگی» زندگی پس از مرگ (کیف تحی الموتی) که امری ذهنی و مربوط به آینده است می‌آورد. یا در جریان درخواست ادراک عینی خداوند از سوی حضرت موسیع، وی را توبیخ نمی‌کند و با شاهد عینی (تجلی للجبل- جعله دکا) به حضرت موسیع پاسخ می‌دهد. در آیه‌های 77 تا 79 سوره یاسین هم در پاسخ به شبهه‌ای که انسان بوسیله استخوان‌های پوسیده مطرح کرده بود، به همان سبک عینی محور پاسخ می‌دهد. به این که اگر انسان به شواهدی که در دسترسش می‌باشد توجه کند –مانند خلقت خودش از نطفه و این که یک بار کسی او را زنده کرده- می‌تواند زنده شدن استخوان‌های پوسیده را نیز باور کند: «أَ وَ لَمْ یَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصیمٌ مُبینٌ. وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمیمٌ. قُلْ یُحْییهَا الَّذی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکلِّ خَلْقٍ عَلیمٌ». چنین تأکیدی به یادآوری شواهد و نشانه‌ها در قرآن کریم فراوان است. مثلاً در آیه 67 سوره مریم همین خلقت انسان را به او با لفط «ذکر» یادآوری می‌کند (أَ وَ لا یَذْکرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ یَک شَیْئاً). ذکر به معنای توجه کردن است (مصطفوی، 1430 ه. ق، ج 3، 343) [13]. بنابراین قرآن کریم با توجه دادن انسان به پدیده‌های عینی به او کمک می‌کند که نسبت به برخی چیزها باورمند و مستحکم شود. 

در شرایطی که انسان این گونه با ادراکات عینی آرامش می‌یابد و می‌تواند در قضاوت نسبت به پدیده‌ها محکم‌تر و باثبات بیشتری موضع گیری نماید، پس تمایل پیدا می‌کند که بر ادراک بیشتر و عینی‌تر پدیده‌ها اصرار و پافشاری نماید. این نکته را آیه 37 سوره مبارکه انبیاء تأیید کرده و بیان می‌کند تا انسان شواهد عینی[14] را ادراک نکند همچنان در عجله و اصرار برای کسب آن‌ها می‌باشد (خلق الانسان من عجل سأریکم آیاتی فلا تستعجلون) [15]. البته همانگونه که فهمیده می‌شود عینی‌پذیری انسان و در پی آن تغییر ناپذیر شدن او بر اساس آخرین شواهد عینی، منجر محدودیت‌های مهمی در شناخت و تصمیم‌گیری انسان می‌شود. زیرا انسان به میزانی که پدیده‌ها عینی باشند آن‌ها را می‌پذیرد و بر آن‌ها مستحکم می‌شود و غیر این را نه تنها نمی‌پذیرد که حتّی با آن مقابله نیز می‌کند. به همین دلیل است که انسان در بیان قرآن بخاطر همین عینی‌پذیری‌اش بسیار سرسخت و تغییر ناپذیر توصیف شده است. 

 در آیه 54 سوره کهف می‌فرماید به علّت آن که انسان به سختی باورهای محکم شده قبلی را کنار می‌گذارد، قرآن کریم برای تغییر در برخی باورهای مردم، از تمامی نمونه‌های عینی ممکن به ایشان عرضه نموده است -در این جا نیز خداوند به طور کامل با این ویژگی انسان همراهی کرده است- (وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فی‏ هذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ کلِّ مَثَلٍ وَ کانَ الْإِنْسانُ أَکثَرَ شَی‏ءٍ جَدَلاً). «جدل» در اصل لغوی خود به معنای سرسختی می‌باشد؛ یعنی این که فرد به سختی از مسیر قبلی خود کوتاه بیاید. به همین دلیل به کار کسانی که با هم بحث کرده و از نظر خود دفاع می‌کنند را مجادله می‌گویند. و به همین دلیل است که در زبان عربی، نام‌های ظرف و طناب و زمین محکم را بر اساس ریشه جدل گذاشته‌اند (مصطفوی، 1430 ه. ق، ج 2، صص 76 و 77). این آیه می‌فرماید که هیچ موجودی همانند انسان چنین مستحکم نیست (وَ کانَ الْإِنْسانُ أَکثَرَ شَیْ‌ءٍ جَدَلاً) ؛ این عبارت «تعلیلیه» بوده و علّت عبارت قبل خودش را بیان می‌کند. در نتیجه معنای این آیه چنین می‌شود که این سرسختی و انسان مربوط به عینی‌پذیری اوست (صَرَّفْنا-مِنْ کلِّ مَثَلٍ)؛ زیرا با محدودیت‌های زیاد و به سختی چیز دیگری را قبول می‌کند. توجه شود که عبارت «وَ کانَ الْإِنْسانُ أَکثَرَ شَی‏ءٍ جَدَلاً» در مورد انسان بیان شده و «مطلق» است. بنابراین، طبق بیان آیه 54، این سرسختی هم در بین انسان‌ها رواج دارد (الانسان) و هم این که در موضوعات مختلف چنین سرسختی‌ای دارد (اطلاق عبارت). 

تأثیر عینی‌پذیری بر جهت گیری رفتار و تصمیمات انسان

در یک جمع بندی می‌توان نتیجه گرفت که در بیان قرآن کریم امور عینی و امور ذهنی در نظام ادراکی انسان از یکدیگر متفاوت می‌باشند؛ و اگر انسان عینیت بیشتری را ادراک نماید پذیرش بیشتری داشته، مستحکم‌تر می‌شود و بیشتر احساس ثبات و آرامش[16]می‌کند. و در مقابل اگر به صورت عینی چیزی را ادراک نکند نه تنها بر آن مستحکم نمی‌باشد، بلکه ممکن است که به انکار و مقابله با آن بپردازد. به همین دلیل انسان بر دستیابی به شواهد عینی بیشتر اصرار دارد. 

اما در بیان قرآن کریم، همین عینی‌گرایی در معرفت‌پذیری انسان نیز با محدودیت‌هایی همراه است. مثلا در برخی شرایط، انسان‌ها شواهد عینی در دسترسشان را کم ارزش و پیش پا افتاده قلمداد کرده و به آن ارزش کافی نمی‌دهند (آیه 94 سوره اسراء-أَ بَعَثَ اللَّهُ بَشَراً رَسُولاً؛ آیه 89 سوره اسراء- وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنَّاسِ فی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کلِّ مَثَلٍ فَأَبی أَکثَرُ النَّاسِ إِلاَّ کفُوراً؛ آیه 67 سوره مریم- أَ وَ لا یَذْکرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ یَک شیئاً؛ آیه 98 سوره اسراء-أَنَّهُمْ کفَرُوا بِآیاتِنا وَ قالُوا أَ إِذا کنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدیداً). همچنین در آیه‌هایی که قرآن کریم از عبارت‌های «أَ وَ لا يَذْكُر[17]» یا «أَ وَ لَمْ يَرَ[18]» یا «أَ وَ لَمْ یرَوْا[19]» استفاده کرده به این محدودیت و نقص در عینی‌پذیری انسان اشاره می‌نماید. به دلیل همین محدودیت‌ها و خلل‌هاست که انسان برای پذیرش یک حقیقت، بر ادراک عینی خود آن حقیقت را اصرار می‌کند و یا تعداد بیشتر و متنوع‌تری از شواهد عینی را مطالبه می‌کند؛ و از این رو گاهی مطالبه‌های او غیرمنطقی و غیرمعقول می‌شود (غیر معقول همانند مورد ذکر شده در آیه 95 سوره اسراء: قُلْ لَوْ کانَ فِی الْأَرْضِ مَلائِکةٌ یَمْشُونَ مُطْمَئِنِّینَ لَنَزَّلْنا عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ مَلَکاً رَسُولا. غیر منطقی همانند درخواست‌های ذکر شده در آیات 90-93 سوره اسراء: وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَک حَتَّی تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ یَنْبُوعاً. أَوْ تَکونَ لَک جَنَّةٌ مِنْ نَخیلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهارَ خِلالَها تَفْجیراً. أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ کما زَعَمْتَ عَلَیْنا کسَفاً أَوْ تَأْتِیَ بِاللَّهِ وَ الْمَلائِکةِ قَبیلاً. أَوْ یَکونَ لَک بَیْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقی فِی السَّماءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِیِّک حَتَّی تُنَزِّلَ عَلَیْنا کتاباً نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحانَ رَبِّی هَلْ کنْتُ إِلاَّ بَشَراً رَسُولاً) (تأیید در طباطبایی، 1417 ه. ق، ج 13، صص: 204-205) [20]. 

همچنین انسان به این علت که به دنبال حداکثر کردن عینیت در ادراکات خود می‌باشد، به ظهور عینی و بی واسطه یک پدیده بیشتر از نشانه‌های با واسطه آن پدیده اهمیت می‌دهد؛ زیرا عینیت ادراک شده از مشاهده خود پدیده (یا حقیقت) بیشتر از نشانه‌های حاکی از آن می‌باشد. در همین راستا، آیه 143 سوره اعراف به بیان درخواست رؤیت خود خداوند باریتعالی از سوی حضرت موسیع ‌پرداخت (أرنی انظر الیک). جالب آن‌که آیه‌های 102 تا 143 -که حضرت موسیع این درخواست را از خداوند نمود- توضیح می‌دهند که حضرت موسیع قبل این درخواست به پیامبری برگزیده شده بوده و به سوی فرعون رفته و به او معجزه‌های خود را نشان داده بوده و سپس خداوند او را به یک ملاقات و خلوت 40 روزه دعوت می‌کند. پس این درخواست ادراک عینی از سوی انسانی مطرح شده است که به خداوند قبلاً ایمان آورده و بنده خاصّ او شده است؛ امّا باز از خداوند می‌خواهد که به گونه‌ای خودش را برای او به صورت عینی قابل ادراک نماید (ربّ أرنی- انظر الیک). شبیه این درخواست نیز در درخواست چگونگی زنده کرده مردگان از سوی حضرت ابراهیمع مشاهده شد که خداوند خود کیفیت زنده شدن مردگان را به او نشان داد (ادعهنّ یأتینک سعیاً). همچنین از این آیه‌ها معلوم می‌شود که انسان حتی اگر از شواهد و دلایل ذهنی قوی (همچون ایمان قوی) برخوردار باشد، برای کسب اطمینان نیازمند شواهد عینی می‌باشد؛ و در نتیجه انسان جهت افزایش اطمینان خود، وزن بیشتری به شواهد عینی در مقایسه با دلایل ذهنی می‌دهد. قرآن کریم در آیات 37 تا 39 سوره انبیاء این نکته‌ها را با بیان دیگری تأیید می‌کند: «خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُریکمْ آیاتی فَلا تَسْتَعْجِلُونِ. وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الْوَعْدُ إِنْ کنْتُمْ صادِقینَ. لَوْ یَعْلَمُ الَّذینَ کفَرُوا حینَ لا یَکفُّونَ عَنْ وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَ لا عَنْ ظُهُورِهِمْ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ». طبق آیه 37، این عجله در انسان در مورد مطالبه عینیات است نه ذهنیات (فاء استنتاجیه در: سَأُریکمْ آیاتی-«فَ»-لا تَسْتَعْجِلُون). در دو آیه 37 و 38 بیان می‌کند حتّی گاهی انسان در مقابل شواهد عینی، دلایل ذهنی تحلیلی را بدون توجه به اهمیت زیادشان نادیده می‌گیرد. دو کلمه «آیات» و «وعد» با هم تفاوت مفهومی دارند. زیرا «آیه» به معنای نشانه مفهومی عینی است و «وعده» مفهومی تحلیلی و ذهنی بوده و بنابراین غیر عینی است. از همین روست که خداوند در پاسخ مناسب به عجله انسان‌ها آیه‌های عینی را معرفی می‌کند (سأریکم آیاتی). علامه مصطفوی هم در معنای آیه همین عینیت را اشاره می‌کند و بیان می‌کند هر مصداقی که نشان دهنده جلب توجه و ایجاد تمایل به سمت چیزی بشود آیه (نشانه) می‌باشد (مصطفوی، 1430 ه. ق، ج 1، ص 203). همچنین وعده امری غیر عینی و ذهنی است؛ زیرا یک خبر از رخدادی در آینده است که وعده دهنده، وعده ایجاد آن را داده است (مصطفوی، 1430 ه. ق، ج 13، 159) [21]. آیه‌های 38 و 39 سوره انبیاء –همسو با بسیاری دیگر از آیه‌های قرآن کریم- بیان می‌کنند که برخی از انسان‌ها به جای نشانه، خودِ وعده‌های عذاب را مطالبه می‌کنند؛ و می‌گویند این وعده‌هایی که می‌گویید و نشانه‌هایش را بیان می‌کنید کی خودشان می‌رسند تا بتوانیم ببینیم (آیه 38 سوره انبیاء- و یقولون متی هذا الوعد) و آن را تصدیق کنیم (ان کنتم صادقین). در کمال تعجب مشاهده می‌شود که آن‌ها اصلاً به عوارض خطرناک این درخواست خود توجهی ندارند (آیه 39- لَوْ یَعْلَمُ الَّذینَ کفَرُوا حینَ لا یَکفُّونَ عَنْ وُجُوهِهِمُ النَّارَ... ) چون در نظر ایشان این‌ها صرفاً وعده‌هایی (ذهنی) می‌باشند و به آن محکم و مطمئن نشده‌اند. این‌ها کسانی‌اند که نتوانسته‌اند به نشانه‌های عینی هم که خداوند برای پذیرششان ارائه کرده راضی بشوند (آیه 37- سأوریکم آیاتی) (تأیید در طباطبایی، 1417 ه. ق، ج 14، 288‌) [22]. این نکته بسیار مهمی در تحلیل رفتار انسان بوده و نیازمند توجه است. زیرا در اینجا اشتهای انسان برای درک عینی به رفتار ضدّ عقلایی (Antirational) منجر شده است. چنین رفتار ضدّ عقلایی در تصمیم‌گیری ضدّعقلایی توضیح داده شده است (عبدالهی نیسیانی، 2010). یعنی در حالت عقلایی (Rational) کسانی که کافرند -به عنوان یک انسان- نباید عذاب‌های الهی را مطالبه می‌کردند. زیرا عقل حسابگر ایجاب می‌کند که در عین این که کافرند و به وعده‌های عذاب داده شده باور ندارند و احتمال پایینی در وقوع آن می‌دهد، ولی در مقابل شدت عذاب‌های توصیف شده آن چنان سهمگین و شدید است که میزان امید ریاضی (Expected Value) این کار را بالا می‌برد؛ و عقلایی آن است که افراد را از چنین مطالبه‌ای باز دارد و باید آنها منطقاً اجتناب نمایند. مانند کسی که باور نکرده اسلحه‌ای پر است و برای اثبات پر بودن آن درخواست بکند که به او شلیک کنند تا قانع شود! ولی در ادامه قرآن کریم مجددا نسبت به وجود این رفتار انسان، موید محکم‌تری را اضافه می‌کند؛ این که چنین اشتباهی از قبل هم سابقه داشته و امری رایج در رفتار انسان است که هم اکنون نیز ادامه دارد (انبیاء آیه 41: وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِک فَحاقَ بِالَّذینَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما کانُوا بِهِ یسْتَهْزِؤُن). 

پس روشن شد، دلایل ذهنی دلایلی هستند که انسان نمی‌تواند با ابزارهای احساسی خود آن‌ها ادراک عینی نماید و مثلاً لمس کند یا ببیند. این‌ها دلایلی هستند که یا هنوز اتفاق نیافتاده‌اند (مانند روز قیامت، زنده شدن مردگان، عذاب‌های جهنمی و وعده‌های بهشتی) و یا اینکه امکان ادراک عینی آنها نیست (مانند ذات باریتعالی که در واقعه درخواست حضرت موسیع به آن پرداخته شد). امّا قرآن کریم برای اقناع انسان نسبت به این‌ موارد نیز راهکاری ارائه کرده؛ و آن ارائه نشانه‌ها و شواهدی عینی از این مفاهیم ذهنی است که معمولاً در لسان قرآن به «آیه» و یا «مثل» تعبیر می‌شود. 

تا اینجا مشخص شد که در نظام ادراکی انسان، ادراک عینی خود پدیده نسبت به نشانه‌های عینی آن پدیده اولویت دارد؛ ولی در همین میان، مسأله زمان نیز نقش مهمی در ادراک عینی انسان دارد. به عبارت دیگر، هرچه نشانه یا پدیده‌ای بیشتر به زمان حال حاضر فرد ادراک کننده نزدیک باشد، بیشتر برای او ملموس و عینی است. پس انسان که بدنبال حداکثر نمودن عینیت‌ها در ادراکات خود است تلاش می‌کند که پدیده‌ها در اسرع وقت و در نزدیک‌ترین زمان ممکن به حال حاضر ظهور عینی پیدا کنند. این تمایل و اصرار انسان منجر به عجله در او می‌شود. عجله یعنی درخواست وقوع چیزی پیش از موعد طبیعی خود. به همین دلیل در بیان قرآن کریم این دو جنبه عجله و ادراک عینی در انسان، عجین و ملازم یکدیگر ذکر شده‌اند. مثلاً در آیاتی که از سوره انبیاء که بحث شد به خوبی رابطه عجله انسان و تمایل برای نشان دادن نشانه‌ها نیز روشن شده است (خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُریکمْ آیاتی‏ فَلا تَسْتَعْجِلُونِ). در آیه 37 می‌فرماید که بزودی نشانه‌های عینی دیگر (سَ: سین تسویف به معنای به زودی- َأُريكُمْ-آياتي‏) برای شما ارائه خواهد شد پس عجله نکنید (فَ: ف استنتاجیه به معنای در نتیجه- لا تَسْتَعْجِلُونِ)[23]. پس عجله مربوط به تمایل به در اختیار داشتن شواهد عینی انسان است. در این آیه تأکید می‌کند که این عجله‌ی انسان‌ امری ذاتی و مربوط به اصل خلقت اوست «خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ». می‌توان فراز و نشیب در آیه 37 را با نمودار تحلیل سیستمی در یک چرخه با لوپ منفی نمایش داد (نمودار 3). در این چرخه فرایند را این گونه بیان می‌کند: (1) عجله زیاد (خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ)، (2) سپس دستیابی به شواهد عینی (سَأُریکمْ آیاتی‏)، (3) در نتیجه کاهش خلأ شاهد عینی و بنابراین عجله کمتر مورد انتظار (لا تَسْتَعْجِلُونِ) ؛ «خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُریکمْ آیاتی‏ فَلا تَسْتَعْجِلُونِ». 

نمودار 3: رابطه عجله و عینی‌پذیری در انسان


در آیه بعدی هم (آیه 38) مجددا تأکید بر زودطلبی انسان می‌کند و می‌فرماید این انسان‌هایی که با نشانه‌های الهی قانع نشده‌اند بی صبرانه پیگیر تحقق زودتر خود تهدید می‌شوند (وَ یقُولُونَ مَتی‏ هذَا الْوَعْدُ إِنْ کنْتُمْ صادِقینَ). 

در آیات دیگر نیز همین موضوع قابل مشاهده است. در سوره کهف آیات 54 و 55 بیان می‌فرماید که انسان نسبت به شواهد عینی بسیار سرسخت است (وَ کانَ الْإِنْسانُ أَکثَرَ شَیْ‌ءٍ جدلاً) و به همین دلیل در قرآن کریم از انواع شواهد و موارد عینی ذکر شده (لَقَدْ صَرَّفْنا فی هذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ کلِّ مَثَلٍ). 

نتیجه‌گیری و ارائه مدل ترسیمی

مجموع نکاتی را که در بالا در تبیین مدل عین‌پذیری انسان ذکر شد می‌توان به صورت نمودار 4 در پایین نشان داد:

نمودار 4: مدل عینی‌پذیری


نمودار 4 نشان می‌دهد که انسان به دنبال ادراک عینی پدیده‌هاست و به منظور ادراک عینی خود به دنبال ادراک پدیده‌ها در نزدیک زمان ممکن به حال حاضر و همچنین ادراک آن پدیده‌ها بدون واسطه می‌باشد. ادراک عینی در انسان باعث ایجاد اطمینان رفتاری در انسان شده به این صورت که در تصمیم‌گیری‌ها و قضاوت‌های خود محکم‌تر و با ثبات‌تر می‌شود. به این دلایل، در رفتار انسان مشاهده می‌شود که برای ادراک عینی بیشتر و بهتر در وقوع پدیده‌ها تعجیل کرده و تمایل دارد که خود پدیده‌ها را با حدّاقل واسطه ادراک نماید. همچنین عینی‌پذیری، انسان را به سمت توجه و ارزش‌گذاری بیشتر در ابعاد عینی گزینه‌ها سوق می‌دهد. یعنی منجر به نوعی سوگیری در انسان می‌شود که او تمایل دارد آن ابعادی را در ارزیابی‌ها و تصمیم‌گیری خود مدّ نظر قرار دهد که عینیت بیشتری دارند و به ابعاد ذهنی توجه لازم را نخواهد داشت. 

مدل عینی‌پذیری انسان چون یک مدل توصیفی از رفتار انسان است از ابعاد لازم برای جایگذاری در ساختار نگاره نوع ایده‌آل برخوردار می‌باشد. در قالب ایده آل تصریح می‌شود که این ویژگی مربوط به نوع رایج انسان‌هاست و همچنین مشخص می‌شود که کدام متغیرها تاثیر علّی بر کدام رفتارهای مشخص از انسان دارند. در نگاره 2 مدل عینی‌پذیری انسان بر اساس ساختار نوع ایده‌آل ارائه شده است:

نگاره 1: نوع ایده‌آل مدل عینی‌پذیری

HUMAN (s) Usually
Because of situations (X)
 
Behave as (Y(
انسان معمولاً
به علّت X   (شرایط و حالات مشخّص شده)
رفتار مشخّص Y   دارد
 انسان معمولاً










         
  • ادراکات عینی انسان بر رفتار او مؤثر است. منظور از ادراک عینی پدیده‌ها،   ادراک مبتنی بر احساسات ملموس انسانی و در حال حاضر اوست. 
  • انسان تمایل دارد که رخدادها و محیط خود را عینی‌تر ادراک کند.
  • انسان به میزانی که نسبت به یک پدیده ادراک عینی‌تری داشته باشد در هنگام   قضاوت نسبت به آن آرامش بیشتری داشته و همچنین پذیرش و اقناع بیشتری خواهد داشت.   یعنی انسان‌ها هرچه بیشتر اطمینان ناشی از ادراک عینی داشته باشند محکم‌تر و سرسختانه‌تر   نسبت به قضاوت خود پایبند می‌شوند. 
  • موارد زیر بر ادراک عینی انسان‌ها در یک پدیده موثرند:
    • رابطه بی واسطه‌تر و نزدیک‌تر فرد با یک پدیده منجر به ادراک عینی‌تری از   آن پدیده می‌گردد. در نتیجه در مقام مقایسه می‌توان گفت که این شرایط به ترتیب:   (1) بروز عینی خود پدیده‌ها از (2) بروز عینی شواهد حاکی از آن پدیده‌ها از (3) وعده‌ها   و تحلیل‌های ذهنی در امکان وقوع یک پدیده، در نظام ادراکی انسان عینی‌تر محسوب   شده و درنتیجه برای او ترجیح دارد. 
    • نزدیکی به زمان حال منجر به ادراک عینی‌تری از آن پدیده می‌شود. از این رو،   به ترتیب پدیده‌هایی که در (1) حال حاضر اتفاق می‌افتند از (2) پدیده‌هایی که در   آینده اتفاق خواهند افتاد عینیت بیشتری داشته و انسان ادراک عینی‌تری نسبت به آن‌ها   می‌تواند داشته باشد و این برای او ترجیح بیشتری دارد. 
 بنابراین:
انسان به منظور قضاوت نسبت به پدیده‌ها یا تصمیم برای گزینه‌ها به دنبال حداکثرکردن   ادراک عینی خود می‌باشد و در نتیجه... :
  • بدنبال آنست که شواهد بیشتر و عینی‌تری از محیط خود بدست آورد. 
  • تلاش می‌کند که در نزدیک‌ترین زمان ممکن به حال حاضر آن پدیده یا شواهدش را   ادراک کند و بنابراین اقدام به تعجیل در وقوع آن‌ها می‌کند. یعنی بدنبال تحقق آن   پدیده و شواهدش در زمانی سریع‌تر و پیش از موعد طبیعی آن خواهند بود. 
  • در تصمیم‌گیری‌ها و تحلیل‌های خود به شواهد عینی موجود وزن بیشتری نسبت به   دلایل ذهنی می‌دهد تا آنجا که گاهی دلایل ذهنی تحلیلی را بدون توجه به اهمیتشان نادیده   می‌گیرد. 
  • تصمیماتی   می‌گیرد که تایید کننده شواهد عینی باشند


جایگاه علمی و کاربردی مدل عینی‌پذیری

مدل عینی‌پذیری به تبیین تأثیر عینیت بر رفتار انسان می‌پردازد؛ و به همین دلیل کاربردهای مهم و گسترده‌ای در مباحث مربوط به رشته مدیریت، مانند رفتار سازمانی و مالیه داشته که ارائه خواهند شد. همچنین در این بخش نتایج یک پژوهش بازاریابی که مویّد برخی ابعاد مدل عینی‌پذیری بوده و یک مثال کاربردی از سیاست‌گذاری عمومی بر مبنای این مدل ارائه شده است. 

مدل عینی‌پذیری انسان وجوه مشترک بسیار زیادی با نظریه ناهماهنگی شناختی[24] دارد. این نظریه یک مدل توصیفی از رفتار انسان ارائه می‌کند که در علوم مختلف همچون روانشناسی عمومی و مدیریت رفتار سازمانی شناخته شده و معتبر می‌باشد. در مدل عینی‌پذیری و نظریه ناهماهنگی شناختی بیان می‌شود که انسان به دنبال حداکثر سازی اطمینان و ثبات خود است و به همین دلیل با علت‌های برهم زننده این اطمینان و ثبات مقابله می‌کند. البته مدل عینی‌پذیری نکته مهمی را در تبیین جایگاه شواهد عینی و ذهنی نسبت به ایجاد یا اخلال اطمینان اضافه می‌کند. در مدل عینی‌پذیری تأکید می‌شود که شواهد عینی بر اطمینان انسان تأثیرگذارند و به همین دلیل است که انسان معمولا به دلایل ذهنی و تحلیلی در مقابل شواهد عینی بی اعتنایی کرده و یا حتی مقابله می‌کند[25]. 

ارتباط مدل عینی‌پذیری انسان با مالیه در مباحث سرمایه گذاری قابل مشاهده است. زیرا در سرمایه گذاری دو ویژگی مهم وجود دارد و آن زمان و ریسک است. اهمیت دو موضوع یاد شده به آن علت است که سرمایه گذار در حال حاضر به میزانی معین پول، صرف می‌کند در حالی که پاداش حاصل از آن در آینده بدست می‌آید و مسائل مربوط به آینده نیز معمولاً با عدم اطمینان همراه است. «آینده» و «احتمال سود یا ضرر»[26] هر دو پدیده‌هایی هستند که در مدل عینی‌پذیری انسان به آن‌ها به عنوان پدیده‌هایی ذهنی نگاه می‌شود و انسان نسبت به آن‌ها واکنش‌های رفتاری خاصی دارد. از این منظر رفتار سرمایه گذار به عنوان کسی که با دو موضوع ذهنی وخلاف میل طبیعی انسان مواجهه دارد قابل تحلیل است. 

همچنین مدل عینی‌پذیری در چگونگی تصمیم‌های او شدیداً مؤثر است. نمودار 4 اصرار در ادراک بی‌واسطه پدیده و همچنین نادیده گرفتن ابعاد ذهنی گزینه‌ها را دو بعد عینی گرایی ذکر می‌کند که در رفتار انسان‌ها مؤثر هستند. کاهنمن و تورسکی (مبدعان نظریه چشم‌انداز) در یکی از مطالعات شناخته شده خود عواملی را معرفی می‌کنند که با تبیین‌های ارائه شده در مدل عینی‌پذیری مطابقت‌های قابل توجهی دارد. آن‌ها به بررسی دو متغیر «نمایندگی»[27] و «شواهد در دسترس»[28] پرداخته و تأثیر عمده آن‌ها در تصمیم‌گیری انسان‌ها بیان می‌کنند (تورسکی و کاهنمان، 1974). نمایندگی به معنای آن است که پدیده A به چه میزان حاکی از پدیده B می‌باشد. هرقدر این دو به هم نزدیک‌تر باشند نمایندگی A برای B بیشتر بوده و افراد با اطمینان بیشتری بر اساس A در مورد B تصمیم می‌گیرند. این شبیه نکته‌ایست که در مدل عینی‌پذیری در بحث «ادراک بی واسطه پدیده‌ها» بیان شد. انسان‌ تمایل دارد که ادراک بی واسطه‌تر و مستقیم‌تری نسبت به پدیده‌ها داشته باشد تا بتواند با اطمینان بیشتری نسبت به آن‌ها تصمیم‌گیری نماید. به همین دلیل ادراک خود پدیده‌ها را در مقایسه با نشانه‌های عینی آن‌ها و در مقایسه با دلایل ذهنی حاکی از آن‌ها ترجیح می‌دهد. این مفهوم، معادل مفهوم «نمایندگی بیشتر» در تحقیقات کاهنمن و تورسکی است. در همین راستا مدل عینی‌پذیری اضافه می‌کند که یکی از ابعادی که می‌تواند نمایندگی یک پدیده را تقویت کند «عینی و ملموس» بودن آن است. همچنین کاهنمن و تورسکی «شواهد در دسترس ادراک انسان‌» را دیگر دلیل سوگیری در تصمیم‌های او می‌دانند. این نکته‌ایست که در مدل عینی‌پذیری ذیل «نادیده گرفتن ابعاد ذهنی گزینه‌ها» توضیح داده شد. مدل عینی‌پذیری بیان می‌کند که انسان‌ آن چه را در قضاوت خود مورد توجه و قضاوت قرار می‌دهد که بیشتر و بهتر ادراک کرده باشد؛ و مهم‌ترین عامل در ادراک روشن از یک پدیده، ادراک عینی آن است. همان گونه که مشاهده می‌شود در عین مشابهت‌های این دو بحث، مدل عینی‌پذیری انسان بر اساس مفهوم شواهد عینی نکات جدیدی را نیز ارائه می‌کند. 

همچنین در مدل عینی‌پذیری انسان ادّعا شد که ادراک عینی منجر به تصمیم‌های محکم و مطمئن‌تری برای فرد می‌شود. نتایج مطالعات علمی که در دانشگاه شیکاگو بر روی رفتار مشتریان انجام شد می‌تواند به عنوان آزمون اعتبار سنجی مدل عینی‌پذیری مطرح شوند. در این بررسی‌ها 3 سری آزمون از 750 شرکت کننده گرفته شد و در آن به دنبال بررسی آن بودند که چگونه مشتری‌ها می‌توانند به کالاهایی که خریده‌اند اطمینان بیشتری داشته باشند. در این بررسی سطح استحکام و اطمینان مشتری به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد و نتیجه‌ی بدست آمده این بود که متغیر اصلی تأثیر گذار بر اطمینان مشتری، میزان ادراک و تفکر عینی مشتری از کالایی که خریداری کرده می‌باشد. به این صورت که وقتی مشتریان با توجه به جزئیات کالا و توضیحاتی که در تبلیغات آن کالا آمده، آن را خریداری می‌کنند، ادراک عینی‌تری از آن‌ داشته و سطح اطمینانشان به خریدشان بالا می‌رود. در مقابل مشتریانی که با تفکر ذهنی کالایی را «انتخاب» و خریداری کرده‌اند از سطح اطمینان کمتری به انتخاب خود برخوردار بوده‌اند (تیسای و مک گیل، 2011). 

یک پیشنهاد کاربردی دیگر در استفاده از مدل عینی‌پذیری ارائه سیاست‌های موثّر در کاهش تصادفات جاده‌ای می‌باشد. علی رغم آن که هر ساله تعداد زیادی از رانندگان در حوادث جاده‌ای صدمه‌های شدید جانی و مالی می‌بینند، بسیاری از آن‌ها تمایلی به احتیاط برای اجتناب از چنین خطری ندارند. این مسأله را می‌توان از منظر مدل عینی‌پذیری تحلیل نمود. از یک سو، در شرایط موجود رانندگی انگیزاننده‌های عجله و سرعت در افراد وجود دارد. مثلاً افراد در صورت رانندگی سریع‌تر، تابلوهای فاصله تا مقصد بیشتری را مشاهده خواهند نمود و بر اساس شواهدی از این دست، به صورت عینی و مستمر نزدیک شدن خود را به مقصد ادراک می‌کنند. آن‌ها کسب شواهد عینی بیشتر برای نزدیک شدن به مقصد را ملازم افزایش سرعت اتوموبیل در می‌یابند و تمایل دارند که عجله کنند (عجله شرطی شده برای کسب عینیت بیشتر). از سویی دیگر، در سیاست‌های فعلی به منظور کاهش تصادف، بر اهمیت و شیرینی زندگی یا توضیح تلخی تصادف در اثر سرعت زیاد و عبرت گیری از حوادث گذشته تأکید می‌شود که همه، اموری تحلیلی و ذهنی بوده و –مطابق با مدل عینی‌پذیری- تأثیر رفتاری چندانی ندارند[29]. بنابراین رانندگان در چنین شرایطی تمایل دارند که عجله کرده و سرعت خود را افزایش دهند و این منجر به تصادفات بیشتر می‌شود. طبق مدل عینی‌پذیری، سیاست‌های موثر آن است که از یک سو شواهد عینی نزدیک شدن به مقصد کم شوند؛ مثلاً تعداد تابلوهای نشان دهنده مسافت تا مقصد کم شوند؛ و از سوی دیگر بر عینیت امکان تصادف در سرعت افزوده شود؛ مثلاً تابلوهایی در مسیر نصب شوند که میزان احتمال تصادف در هر مقدار سرعت را نشان می‌دهند (استفاده از ترجیح گزینه رفتاری عینی‌تر). 


منابع و مآخذ

فارسی و عربی

  1. قرآن کریم
  2. انصاريان، حسین. (۱۳۸۳). ترجمه قرآن. قم: انتشارات اسوه. 
  3. آلوسی، سید محمود. (1415 ه. ق). روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم و السبع المثانى. بیروت: دار الکتب العلمیه. 
  4. زمخشری، محمود. (1407 ه. ق). الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل‏. بیروت: دارالکتاب العربی. 
  5. شومیکر، پاملا. جی. (1387). نظریه سازی در علوم اجتماعی. (م. عبداللهی، مترجم) تهران: انتشارات جامعه شناسان. 
  6. عبدالهی نیسیانی، علی (1387)، روش تحلیل محتوای کیفی تطبیق یافته به منظور تحقیق در متن قرآن کریم. آموزه‌های قرآنی. دانشگاه علوم اسلامی رضوی؛ شماره 28.
  7. صادقی تهرانی، محمد. (1365). الفرقان فى تفسير القرآن بالقرآن و السنة. قم: انتشارات فرهنگ اسلامی. 
  8. طباطبايى، سید محمد حسین. (1374 ه. ش. ). ترجمه تفسير الميزان‏. (س. موسوى همدانى‏، مترجم) قم‏: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم‏. 
  9. طباطبايى‏، سید محمد حسین. (1417 ه. ق. ). الميزان فى تفسير القرآن‏. قم‏: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم‏. 
  10. طبرسی، فضل بن حسن. (1360). مجمع البيان فى تفسير القرآن‏. (ر. ستوده، مترجم) تهران: انتشارات فراهانی. 
  11. فخر رازی، محمد بن عمر. (1420 ه. ق). التفسير الكبير (مفاتيح الغيب). بیروت: دار احیاء التراث العربی. 
  12. فقیهی، سید ابوالحسن. (1376). تئوری و شبه تئوری :چه نوشته‌ای را می‌توان تئوری خواند. اقتصاد و مدیریت - دانشگاه آزاد اسلامی. 
  13. لسانی فشارکی، محمدعلی و مرادی زنجانی، حسین. (1391). روش تحقیق موضوعی در قرآن کریم. قم: بوستان کتاب. 
  14. مصطفوی، حسن. (1430 ه. ق. ). التحقيق فى كلمات القرآن الكريم‏ (نسخه 4). بیروت، لبنان: دار الكتب العلمية- مركز نشر آثار علامه مصطفوي‏. 
  15. نیومن، لاورنس. (1389). شیوه‌های پژوهش اجتماعی: رویکردهای کمّی و کیفی. (ح. دانایی فرد، و س. ح. کاظمی، مترجم) تهران: نشر مهربان. 

انگلیسی

  1. Abdollahi Neisiani, A. (2010). Anti-Rartional Decision Making. AJBM (African Journal Of Business Manangement) , 4 (8) , 1652-1653
  2. Abdollahi Neisiani, A & Rezaeian, A. (2020). Ideal type of behavioral models in management researches; a theory building approach. Journal of Economics and Administrative Sciences , 3(S3), pp. 1143-1156.  
  3. Baran, S. J. , & Davis, D. K. (1995). Mass communication theory; foundations, ferment, and future (4th ed. ). Wadsworth Pub. Co. 
  4. Carlile, P. R. , & Christensen, C. M. (2005 , February). The Cycles of Theory Building in Management Research. Harvard Business School Working Paper, No. 05-057. 
  5. Chandan, J. (2005). Organizational Behaviour (3rd ed. ). Delhi: Vikas Publishing House Pvt. Ltd. 
  6. Festinger, L. (1957). A Theory of cognitive dissonance. Stanford, CA: Stanford University Press. 
  7. Festinger, L. (1959). Some attitudinal consequences of forced decisions. Acta Psychologica, 15, 389-390. doi:10. 1016/s0001-6918 (59) 80203-1
  8. Festinger, L. (Ed. ). (1964). Conflict, decision, and dissonance (Vol. 3). Stanford University Press. 
  9. Griffin, R. W. , & Moorhead, G. (1986). Organizational behavior. Boston: Houghton Mifflin Co. 
  10. Hersey, P. , & Blanchard, K. H. (1977). Management of organizational behavior: Utilizing Human Resources (third ed. ). Englewood Cliffs, New Jersey: Prentice-Hall, Inc. 
  11. Kaplan, A. (1964). The conduct of inquiry: Methodology for behavioral sciences. San Francisco: Chandler. 
  12. Nadler, D. , & Tushman, M. (1980). A model for diagnosing organizational behavior. Organizational Dynamics, 9 (2) , 35-51. doi:10. 1016/0090-2616 (80) 90039-x
  13. Olguín, D. O. , Gloor, P. A. , & Pentland, A. (2009). Capturing Individual and Group Behavior with Wearable Sensors. AAAI Spring Symposium: Human Behavior Modeling, 68-74. 
  14. Robbins, S. , & Judge, T. (2013). Organizational behavior (15th ed. ). Boston: Pearson. 
  15. Severin, W. J. , & Tankard, J. W. (1997). Communication theories: Origins, Methods, and uses in the mass media (4th ed. ). New York: Longman. 
  16. Tsai, C. , & McGill, A. (2011). No Pain, No Gain? How Fluency and Construal Level Affect Consumer Confidence. The Journal Of Consumer Research, 37 (5) , 807-821. doi:10. 1086/655855
  17. Spurk, D., Abele, A., & Volmer, J. (2014). The career satisfaction scale in context: A test for measurement invariance across four occupational groups. Journal of Career Assessment, 10, 1-19.
  18. Tversky, A. , & Kahneman, D. (1974). Judgment under Uncertainty: Heuristics and Biases. Science, 185 (4157) , 1124-1131. doi:10. 1126/science. 185. 4157. 1124
  19. Zhang, Y. , & Wildemuth, B. M. (2009). Qualitative analysis of content. In B. Wildemuth (Ed. ) , Applications of Social Research Methods to Questions in Information and Library Science (pp. 308-319). Westport, CT: Libraries Unlimited.


[1]در این نوشتار «مدل‌های رفتار» و «مدل‌های رفتاری» هردو به معنی «مدل‌های توصیفی رفتار انسان» می باشند که به اقتضای متن از آن‌ها استفاده می‌شود.

[2]  در توسعه این روش تحقیق، و در متناسب‌سازی آن با اقتضائات قرآنی از « روش تحقیق موضوعی در قرآن کریم» بهره برداری زیادی شده است (لسانی فشارکی و مرادی زنجانی، 1391)

[3] Trustworthiness

[4] Credibility

[5] Dependability

[6] Transferability

[7] در داخل و خارج از کشور.

[8]  این قسمتی از ده‌ها صفحه برگه یادداشتی هست که در فرآیند تکمیل در طی روش تحقیق قرار داشته اند؛ و محتوای ذکر شده در آن نهایی نیستند. یعنی طبق روال پیشرفت پژوهش بر غنای مطالب بدست آمده اولیه افزوده شده است.

[9] أنّ الأصل الواحد فی المادّة: هو مساواة شی‌ء بشی‌ء فی الصفات الممتازة المنظورة...و المثل: صفة مشبهة کحسن بمعنی ما یتّصف بالمثلیّة و یثبت فیه هذا العنوان.

[10] تصریف الأمثال ردها و تکرارها و تحویل‌ها من بیان إلی بیان و من أسلوب إلی أسلوب، و المثل هو وصف المقصود بما یمثله و یقربه من ذهن السامع.

[11] سوره اعراف، آیه 143.

[12]  ممکن است چنین ملاحظه‌ای در کنار این بحث پیش آید که: در اینجا چنین درخواستی از حضرت موسی ع –با توجه به این که پیامبر و آگاه بوده اند – خارج از شأن ایشان بوده. اگر درخواست رویت با چشم را خلاف شآن حضرت موسی ع بدانیم بنابراین بایستی این رویت را از جنس رویت شهودی بدانیم و همچنین عینیتی که مطرح  شده را هم نوعی عینیت شهودی در نظر بگیریم. در هرصورت در این نوع نگاه باز هم ما قائل به تاثیر عینیت –اگرچه از نوع شهودی آن- بر اطمینان و رفتار حضرت موسی ع شده‌ایم و مشکلی در نتیجه‌گیری این پژوهش ایجاد نمی‌کند.

[13] أنّ الأصل الواحد فی هذه المادّة: هو التَّذَکُّر فی قبال الغفلة و النسیان، و هذا المعنی أعمّ من التذکّر بالقلب أو باللسان.

[14] در اول بحث بیان شد که از لحاظ لغت شناسی آیه به معنای نشانه عینی است. ر.ک. معنی آیه و «رویت آیه» در همین بخش.

[15] تأیید در طباطبایی، 1417 ه.ق، ج 14، ص 288: استعجالا برؤیة الآیات.

[16] اطمینان به معنای ثبات وآرامش است (مصطفوی، 1430 ه.ق، ج‏7، ص 147) 

[17] سوره مریم، آیه 67.

[18] سوره یاسین، آیه 77؛ سوره انبیاء، آیه 30.

[19] سوره رعد، آیه 41؛ سوره نحل، آیه 48؛ سوره إسراء، آیه 99؛ سوره شعراء، آیه 7؛ عنكبوت، آیه‌های 17 و 19 و 67؛ سوره روم، آیه 37؛ سوره سجده، آیه 27؛ سوره یاسین، آیه 71؛ سوره فصلت، آیه 51؛ سوره احقاف، آیه 33؛ سوره ملک، آیه 19.

[20] باورمندی انسان به خداوند و آخرت: شرایطی برای انسان مهیا شده که اگر طالب حقیقت باشد می‌تواند به خداوند و آخرت مطمئن گردد. زیرا برای هدایت انسان، خداوند امکانات لازم را در او قرار داده و به او ابزارهای ادراک عینی مانند دیدن و شنیدن اعطا نموده (سوره انسان آیات 2 و 3: إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسان- فَجَعَلْناهُ سَمیعاً بَصیراً. إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً.) ؛ همچنین نشانه‌های لازم پذیرش را نیز در محیط قرار داده، همچون نشانه‌های متعدد ایجاد کننده باور به خداوند و آخرت در محیط پیرامون (ولقد صرّفنا فی هذا القرآن من کلّ مثل، ضرب مثل فاستمعوا له، آیات آخرت، آیات خداوند). به همین دلیل است که در فضای آیات مورد بحث در سوره انبیاء به نشانه‌های مختلف الهی اشاره شده و بیان می‌کند که این‌ها برخی نشانه‌های عینی (وجود کلمه «آیات» در آیه 32) و محسوس (وجود عبارت «ا و لم یری» در آیه 30) از سوی خداوند هستند که برای اقناع و پذیرش انسان‌ها عرضه شده‌اند. در این آیه‌ها به جداسازی آسمان و زمین، ایجاد زندگی بر اساس آب، عدم لرزش زمین به واسطه کوه‌ها، وجود راه‌ها برای عبور و مرور، محافظت از سکنه زمین بوسیله سپر آسمان، گردش شب و روز و خورشید و ماه، وجود مرگ برای همه کسی استناد شده است.

[21] الوعد -بصیغة المجرّد...- تدلّ علی مطلق التعهّد علی أمر سواء کان بخیر أو بشر.

[22] فإنهم لا یقنعون بما جاءتهم من الآیات.

[23]  این امکان نیز در معنای این فراز از آیه (سَأُریکمْ آیاتی‏ فَلا تَسْتَعْجِلُونِ) نیز وجود دارد که مفهومی تهدیدآمیز داشته باشد و در پاسخ مستقیم به آیات قبل باشد و نه قسمت اول همین آیه (خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ). یعنی عبارت (سَأُریکمْ آیاتی‏ فَلا تَسْتَعْجِلُونِ) در واقع یک جمله معترضه باشد در پاسخ به آیات قبلی. در این حالت نیز مشکلی در نکته بدست آمده ما از این آیه پیش نمی‌آید. زیرا در این حالت نیز منظور از کلمه «آیه» همان تهدیدهای عینی و ملموسی هستند که قرار است به زودی بر کسانی واقع شوند. یعنی بیان می‌شود که مهلت نشانه‌های پیش از عذاب در حال تمام شدن است –اما شما باز هم مطالبه شواهد عینی می‌کنید- و این‌بار ‌آیه‌هایی که به شما نازل خواهند شد، خودِ آن تهدیدها هستند (مفهومی تهدیدآمیز دارد).

[24] Cognitive Dissonance Theory

[25] ر.ک. فستینگر، 1957؛ فستینگر، 1959؛ فستینگر، 1964.

 [26]‌ر.ک. بحث وعده‌های ذهنی در مدل عینی‌پذیری.

[27] Reoresentativeness

[28] Availability of Instances

[29]  ر.ک. مطالبی که در این نوشتار در مورد ترجیح گزینه رفتاری عینی‌تر از سوی انسان‌ها ارائه شد: مثلا؛ تفاوت باورمندی افراد در مواقعی که با وعده یا نشانه مواجه می‌شوند.


موردی برای نمایش وجود ندارد.
درباره‌ی نویسنده
علی عبدالهی نیسیانی عضو هیئت علمی و مدرّس رشته مدیریت در دانشگاه
  • تخصص: نهادینه‌سازی چهار تفکر مدیریتی که غیرمدیریتی‌ها ندارند:
    •  تفکر سیستمی، تفکر استراتژیک، تفکر رفتاری، تفکر تحول‌آفرین
  • ارائه نظریه تحول‌آفرینیِ سیمرغ در مدیریت استراتژیک
  • مبدع رویکرد مسأله محوری در مدیریت (منعکس در سندهای راهبردی سازمان‌های مختلف کشور)
  • طراحی ساختار ایده آل نظریه پردازی رفتاری (منعکس در مقالات)
  • هفت مدل رفتاری بدیع از رفتار انسان (منعکس در رساله دکتری و مقالات)
  • سال‌ها مشاوره حرفه‌ای مدیران، کارآفرینان (از سال هشتاد و هشت)
  • علاقمندی فِعلی: سیاست‌گذاری رفتاری؛ مدیریت استراتژیک، تحول‌آفرینی
  • علاقمندی‌های دیگر: قرآن (با افتخار حافظ قرآن) و شعر و تحلیل فیلم

در اینجا نتیجه این مطالعات علمی و تجربه‌های عملی‌مو به صورت کاربردی و نظام‌مند در اختیارتون گذاشتم
اطلاعات بیشتر و رزومه