09370794479 (فقط پیام در واتس‌آپ)
SimorghTheory@gmail.com

مسأله محوری و نامسأله محوری


­مسأله‌محوری و نامسأله‌محوری؛ مقایسه و تحلیل رویکردهای جهت‌دهی سازمانی در مدیریت سازمان‌های‌ فرهنگی کشور

برای دریافت فایل مقاله کلیک نمایید

علی عبدالهی نیسیانی (نویسنده مسئول): استادیار گروه مدیریت پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ کریم ابراهیمی و احمد واعظی[1]

برای ارجاع به این مقاله می توانید متن زیر را کپی کنید:

علی عبدالهی نیسیانی، کریم ابراهیمی، (1396). مساله محوری و نامساله محوری؛ تحلیل رویکردهای استراتژیک در مدیریت سازمان های فرهنگی؛ مورد مطالعه: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، مجله دین و سیاست فرهنگی، 4(2)، 7-32.


چکیده

این نوشتار به بررسی و مقایسه جهت گیری‌های سازمانی در دوازده سازمان فرهنگی کشور می پردازد؛ و آنها را از لحاظ چگونگی تمرکزشان بر مأموریتهای اصلی‌شان طبقه بندی می‌نماید. این تحقیق بر اساس مطالعه موردی این سازمانها و مبتنی بر تجربیات مشاوره و کارشناسی و مدیریتی محققین آن شکل گرفته و رویکردهای مسأله محوری، ساختار محوری، تکنولوژی محوری، جغرافیا محوری، سیاست محوری و سازمان‌های سردرگم معرفی می‌شوند. همچنین مفهوم تک تک این رویکردها به صورت مقایسه با یکدیگر به همراه بررسیها و شواهدی از سازمانهای مربوطه توضیح داده می‌شوند. به منظور شناسایی نوع جهت‌گیری یک سازمان، به جنس تلاشهای مدیریتی و کارشناسی یک سازمان در حل چالشهای پیش روی خود می‌توان توجه نمود؛ از این رو در این نوشتار برخی تئوریها و تکنیکهای رایج مرتبط با هر یک از رویکردهای جهت‌دهی–به عنوان راهنما- معرفی می‌شوند. اتخاذ رویکرد مسأله محوری از مفاهیم مورد سفارش برای شکل‌گیری سازمان‌های یادگیرنده بوده و دیگر رویکردهایِ نامسأله محور به نوعی رقیب جایگزین مسأله محوری محسوب می‌شوند. مسأله محوری منجر به تمرکز ظرفیتهای کل سازمان بر مأموریت اصلیش می شود و به همین دلیل کارایی و اثربخشی سازمان را افزایش می‌دهد. نامسأله محوری در نسبت زیادی از سازمانهای فرهنگی کشور مشاهده می شود و پیشنهاد میشود که میان سازمانهای فرهنگی بر اساس مسائل –نه بر اساس وظایف- تقسیم مأموریت صورت گیرد. همچنین تأکید می‌شود که مفهوم مسئله به معنای خلأ میان وضعیت موجود و مطلوب مبنا قرار گیرد و از خلط این موضوع با مفاهیم مشابهی چون مشکل، چالش، هدف، وظیفه و مانند اینها اجتناب گردد. 


واژگان کلیدی: مسأله‌محوری، سازمان‌های فرهنگی، سازمان یادگیرنده، ایران


problem-oriented and non-problem-oriented; analyze the current strategic approaches to manage cultural organizations

Problem: unconditional changes in social and organizational spheres in nowadays world, reinforce organization more and more than before to undertake a Comprehensive and responsive strategy in environmental conditions; Because in the turbulent and competitive in the third millennium, unconditional commitment to the past schools threats the survival of the organization. So to reach the goals, organizations should take a suitable approach.

Goal: This paper seeks to identify the optimal strategy in order to direct organization; Presentation and analysis of the optimal strategy aimed at encouraging, guidance and leadership organizations that seek to hijack ahead in today's competitive environment.

Method: Analysis of common strategies of the organization, through a comparative study of organizations as case studies have been done; in other words, the authors have dealt with the case study method to analyze organizational strategies.

Findings: The authors by careful analysis about current status of some of the cultural organizations can claim that the best strategy is problem-oriented

Keywords: problem-oriented, learning organization, strategy, cultural organizations, Iran



مقدمه و بیان مسئله

متخصصانی که به منظور حلّ مشکلات سازمانی و تحت عنوان کارشناس راهبردی و یا مشاور مدیریت استراتژیک به سازمان‌ها و موسسات متفاوت دعوت می‌شوند، در صورت مشاهده عمیق و دقیق سازمان‌ها و مستندسازی موضوعات و مسائل اساسی آنها می‌توانند تحلیل جامعی از مشابهت‌ها و تفاوت‌های راهبردی بین سازمان‌های مختلف ارائه دهند. چرا که مشاور وکارشناس راهبردی برای تحقق مأموریت خود نیازمند دست‌یابی به شناختی عمیق در مورد ابعاد و لایه‌های مختلف تک‌تک این سازمان‌ها و همچنین مشکلات آنها بوده و سعی می‌کند بر اساس مبانی علمی و نظریه‌های کاربردی رهنمودهایی جهت رفع مشکلات آن سازمان‌ها پیشنهاد دهد. و در این بین تحلیل وی از سازمان‌ها براساس مشاهداتش منجر به طبقه‌بندی سازمان‌ها براساس ویژگی‌ها و محورهایی که سازمان بر آنها متمرکز است می‌شود. پژوهش پیش رو بر اساس مشاهده و مطالعه مستقیم محققین و مستندسازی تجربیاتی‌ست که طی چندین سال حضور کارشناسی و بررسی در سازمان‌ها و نهادهای مختلف فرهنگی کشور داشته اند و به دنبال آن است تا یک طبقه‌بندی تحلیلی از انواع رویکردهای استراتژیک سازمان‌های مختلف فرهنگی کشور ارائه نماید. محققین در طی بررسیهای خود مشاهده نمودند که یک راه حل مشترک در بهبود شرایط سازمانی قابل ارائه است و از سال 1389 تحت عنوان مسأله محوری آن را به عنوان رویکرد پیشنهادی و مختار خود ارائه نموده‌اند. از این رو در این نوشتار، در مقام مقایسه‌ دیگر رویکردهای سازمانی موجود –نسبت به این رویکرد مختار- برآمده و از آنها به عنوان رویکردهای مقابل مسأله‌محوری یا «نامسأله‌محوری» یاد نموده است. در این مقاله که جزو اولین تحقیقات داخلی با موضوع مسأله‌محوری در سازمان می‌باشد  سعی شده –که با مقایسه ابعاد نظری هر رویکرد راهبردی-  تحلیلی جامع از چیستی و ابعاد نظری آن‌ها نیز ارائه شود. چون در این نوشتار رویکرد مسأله محوری مبنای تمرکز می‌باشد، محققین هنگام مقایسه سازمان‌های مختلف توجه بیشتری بر سازمانِ متمرکز بر رویکرد مسأله محوری – یعنی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم- داشته‌اند، تا بتوانند به صورت روشن‌تری «رویکردِ مسأله‌محوری آن را در مقام اجرا» واکاوی کرده و با سازمان‌های دیگر در ترازوی مقایسه بگذارند.

 در نتیجه بررسي‌ها و مطالعات عميقي که پیرامون ريشه‌هاي موفقيت و شکست تصميمات و استراتژي‌‌هاي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم انجام شد نتيجه درخور توجهی حاصل شد. اين سازمان تلاش طولانی مدتی در تدوين برنامه‌هاي راهبردي[2] داشته و به منظور ارتقاي رويکردهاي استراتژيک خود به بررسي تمامي ابعاد سازماني تدوين استراتژي پرداخته بود ولي با ناکامي‌هايي مواجه شده بود. در نتیجه بررسی‌ها، راه‌حلّ اصلی در «تصحیح رویکرد جهت‌گیری سازمانی دفتر تبلیغات اسلامی» شناسایی شد؛ موضوعی که از لحاظ راهبردی ریشه‌ای بوده و تأثیرگذاری اقدامات راهبردی را به شدت تحت تأثیر خود قرار می‌داد. پس از طبقه‌بندی و تحليل «رويکردهاي مختلف جهت‌گيري سازماني»، دفتر تبليغات اسلامي در یک تصمیم راهبردی نسبت به اصلاح رویکرد خود به سمت مسأله محوری تصمیم‌گیری کرده و هم‌اکنون در عمده اسناد سازمانی خود (همچون چشم انداز بيست ساله سازماني و تشکیل قطب‌های فکری و فرهنگی) بر رويكرد مسأله‌محوري[3] تاكيد می‌نماید و آن را مبنايي براي تحقق يادگيري سازماني[4] در استراتژي مکتب يادگيري[5] مي‌داند. 

اما سوال اینجاست كه مفهوم مسأله‌محوري چيست و در برابر رويكرد مسأله‌محوري چه رويكردهاي ديگري در جهت‌دهي عملكردهاي سازماني ممکن است وجود داشته باشد؟ و آیا می‌توان از جمله علل ناکامی بسیاری از سازمان‌های فرهنگی کشور را به دلیل عدم اتخاذ چنین رویکردی دانست؟

اين مقاله با ايده‌اي جديد و نظري جامع به نظريات گوناگون سازمان و مديريت همراه با ارائه شواهدي از سازمان‌هاي مختلف فرهنگي، رويکردهاي مختلف جهت‌گيري سازماني را بيان خواهد نمود.


مبانی نظری و پیشینه تحقیق:

رویکرد مختار محققین این نوشتار – پس از تجرببه سالها کارشناسی یا مشاوره راهبردی سازمانهای مختلف-رویکرد مسأله محوری بوده است؛ رویکردی که می‌تواند مبنایی مناسب در جهت دهی عملکردهای سازمانی باشد. مساله محوري، به معنای «تمرکز بر خلأ و فاصله» میان وضعیت موجود و مطلوب بجای «تمرکز بر خود وضعیت موجود یا وضعیت مطلوب» می‌باشد. اصل ایده راهبردی این نوشتار مبتنی بر توجه به این تعریف است. تجربه نشان داده که تمرکز سازمان بر فاصله میان وضعیت موجود با وضعیت مطلوب، بسیار موثرتر از تمرکز آن بر وضعیت مطلوب (مثلا چشم انداز یا اهداف استراتژیک) یا وضعیت موجود می باشد. بنابراین نتیجه مسأله محوری، تمرکز بر مسائل خاص و محوری و متناسب‌سازی راهبردهای اتخاذ شده با آن مسائلِ شناسایی‌شده است كه معمولا سازمان‌های عمومي به منظور پرداختن به آنها ايجاد شده‌اند (کریمی خوزانی، 1390).

در اینجا باید به تفاوت ظریف لفظی و مفهومی بین مسأله[6] و دغدغه[7] نیز توجه کرد. لازم به توجه است که گاهی در ادبیات تخصصی Problem و issue هر دو به عنوان «مسأله» ترجمه می شوند؛ این درحالیست که تفاوتهایی با یکدیگر دارند -و جهت ایجاد تمایز میان این دو- به ترتیب به عنوان مسأله و دغدغه نیز معرفی می‌گردند. problem یا مسأله مفهومی عام‌تر داشته و مفهوم کلی مسأله را در فضای شرکتهای خصوصی و همچنین سازمانهای عمومی بیان می کند؛ و اگر بدون قرینه ذکر شود ناظر به مسأله‌های بخش خصوصی تلقی می شود. اما از issue یا –همان دغدغه- صرفا محدود به مسأله‌های عمومی در بخش اداره عمومی می باشد. مسأله در بخش خصوصی به معنای مسائلی است که برای آنها راه‌حل‌های قطعی وجود دارد؛ اما دغدغه‌ها به شدت در ادراک عمومی مردم جای دارند و به همان گستردگی نیز نامعین و غیرقطعی هستند  و بیشتر به خواسته‌ها و منافع عمومی می‌پردازند؛ و این که دغدغه‌ها می‌توانند سالیان متمادی عمر داشته باشند (Chris, Ekaterina, Donald, 2015).

 مسأله‌محوري روي ديگر سكه هدف‌محوري در سازمان‌ها است؛ پرواضح است که هر سازمانی به منظور تحقق هدف ویژه‌ای ایجاد شده است و اثربخشی آن سازمان برحسب میزان تحقق اهداف آن، نه وسایل و امکانات به کار گرفته شده سنجیده شود (Robbins, 2013:65) پرسشی که ممکن است در ذهن ایجاد شود اين است كه جز این نیست که هر سازماني برای تحقق هدف یا مجموعه‌ای از اهداف به وجود آمده و مگر سازمان غيرهدف‌محور هم وجود دارد؟ همانطور كه برخي صاحبنظران سازمان از جمله اسكات معتقدند، در واقع بسياري از سازمان‌ها رفته‌رفته اهداف اصلي خود را فراموش و اهداف ديگري – همچون بقا، توسعه، تامين منافع اعضا و ...- را جايگزين اهداف اصلي مي‌نمايند (Scott, 2003:11). به عبارت ديگر طيّ شرايطي سازمان‌ها كم و بيش از اهتمام خود در دست‌يابي به اهداف اصلي‌شان روي برگردانده و به «تأكيد وافر» بر موضوعات ديگر متمايل مي‌گردند. از اينجاست كه در مقابل رويكرد مسأله‌محوري رويكردهاي ديگر جهت‌گيري سازماني موجودیت می‌یابند. لذا مي‌توان ساير رويكردهاي جهت‌‌گيري سازماني را «رويكردهاي نامسأله‌محور» يا حتي رويكردهاي «منحرف از اهداف اصلي» ناميد. در اين رويکردها، مسائل سازمان اصالتا مهم نبوده و به فراموشی سپرده مي‌شوند.

اين انحراف از هدف اصلي گاهي ناشي از فشارهاي نامتعارف محيطي (سياسي، فني و ...) بوده كه دغدغه اصلي تئوري‌هاي نهادگرايي[8] در مباحث سازمان است و گاهي به دليل سردرگمي و ابهام و ناتواني سازمان در تشخيص صحيح اهداف است (Ragland, Brouthers & Widmier, 2014) و (Hatch & Canlif, 2010: 179-185).

واضح است كه بروز انحراف از هدف‌ها و مسائل اصلي و تأكيد بر ديگر موضوعات «نسبي» بوده و در سازمان‌هاي مختلف كم و زياد وجود دارد. هر چه از رويكرد هدف‌محوري فاصله گرفته شود اثرات ديگر رويكردها را بيشتر در سازمان مشاهده خواهيم نمود. از همين‌روست كه به تناسب مي‌توان رويكردهاي مختلفي - كه در ادامه خواهد آمد - در برهه‌هاي زماني مختلف و يا بخش‌هاي سازماني گوناگون رديابي كرد.

طبق مشاهدات و تجربیات محققین و همچنین بر اساس مبانی نظری، از رایج ترین رويكردهاي «نامسأله‌محور» در سازمان‌ها –بخصوص سازمانهای فرهنگی کشور- رويكردهاي «ساختارمحوري»[9]، «تكنولوژي‌محوري»[10](Manteghi, Jabbari & Bagheri,2006)، «جغرافيامحوري»[11]، «سياست‌محوري»[12] و «آشوب يا سردرگمي»[13] است. البته محورهاي فوق‌الذكر (چون: ساختار، بوروکراسی، تكنولوژي، نوآوري، سياست و قدرت) به نوبه خود به عنوان ابزار مديريت جهت تحت تأثیر قراردادن تصمیمات سازمانی، یکی از اجزای سازمان و يا ويژگي‌هاي طبيعي سازمان‌ها مطرح هستند (رابینز، ترجمه الوانی و دانایی فرد، 1392، ص156،22،216). ولي اگر اين ابزارها در سازمان مستقلا موضوعيت پيدا نموده و مستقل از سیستم سازمان در نظر گرفته شدهو‌ جاي اهداف سازماني را بگيرند، کل ماهيت سازماني را دگرگون کرده، و تأکید بیش از اندازه بر آنها همان نقدی را که بر بوروکراسی وارد است -یعنی جابجایی اهداف اصلی و فرعی و از دست دادن اثربخشی سازمانی- را بروز می دهند (Robbins, 2013:264- 265)  و این گونه است که سازمان‌هايي با ويژگي‌هاي متفاوت مي‌آفرينند. در مقام تمثیل، این سازمان و ابزارهای آن، همچون انساني هستند كه با غرايز مختلف پا به عرصه وجود گذاشته و اين غرايز هر يك ابزارهايي در مسير تكامل وجودي وي می باشند؛ اما اگر هر يك از اين غرايز فراتر از جايگاه خود مورد توجه قرار گرفته و هدف قرار گيرند موجبات تباهي انسان را فراهم می‌آورد. آن‌چه که مهم است مدیریت پديده‌هاي سازماني حول حل مسائل سازمان‌ها است. 

از مهم ترین پژوهش هایی که در خصوص اتخاذ راهبرد مسأله محوری در کشور انجام شده می توان به پژوهش پورعزت و قلی پور (1388) تحت عنوان توسعه رویکرد مسأله محوری در مطالعات میان رشته ای اشاره کرد. آنها در این پژوهش مدعی این هستند که عامه مردم به نظام های آموزشی بیش از نظام پژوهشی اعتماد دارند و توسعه پژوهش های مسأله محور می تواند نهادهای پژوهشی را به سطح مشابهی از اعتبار نظام های آموزشی نائل سازد (پورعزت و قلی پور، 1388).

از جمله پژوهش های دیگری که هم در خارج و هم در داخل کشور به بحث مسأله محوری پرداخته، پژوهشی است که سعی کرده مسأله محوری را در سازمان های پلیسی پیاده سازی نماید؛ افراسیابی در مقاله خود به نام رویکرد مسأله محور در پیشگیری از جرم در پلیس ایران با اشاره به مستنداتی دال بر اینکه شیوه های سنتی که پلیس امروزه به کار می گیرد بازدهی مطلوبی ندارد بلکه باید رویکرد مسأله محوری به عنوان رویکردی که می تواند علل جرائم، مسببان جرائم، حواشی و اطراف جرائم را کشف کند مدنظر پلیس قرار گیرد (افراسیابی، 1388).


روش‌شناسی پژوهش

رویکرد این پژوهش، مطالعه تطبیقی میان چندین سازمان مختلف فرهنگی است که از لحاظ مسأله محوری مورد تدقیق و ارزیابی قرار گرفته اند. بنابراین روش شناسی این پژوهش از مطالعه موردی بهره گرفته که بر چندین سازمان فرهنگی متمرکز شده است و مطالعه موردی محدود به یک سازمان خاص نیست. البته طبیعی است که به فراخور عنوان و سوالات این پژوهش، میزان تمرکز بر سازمانهای مختلف مورد مطالعه تغییر می کند. دفتر تبلیغات اسلامی از آنجایی که در مقام عمل بیشترین تمرکز را بر مسأله محوری داشته، در این نوشتار نیز بیشتر از دیگر سازمانهای نامسأله محور به آن پرداخته شده است.

یکی از راهبردهای پژوهش که در هزاره سوم در مقیاسی گسترده نظر پژوهشگران و کارورزان علوم از جامعه‌شناسی گرفته تا روابط صنعتی و انسان‌شناسی و... را به خود جلب کرده است، مطالعه موردی است. البته برخی مدعی‌اند اگرچه این رویکرد برای برخی موضوعات مناسب است اما قابلیت تعمیم‌پذیری را ندارد؛ استیک در پاسخ به این ادعا می‌گوید: «مطالعه موردی غالبا روش ارجح پژوهش است زیرا می‌تواند به لحاظ معرفت‌شناسی در هماهنگی مناسبی با تجربه خواننده قرار گرفته و در نتیجه برای آن فرد یک مبنای طبیعی و غریزی برای تعمیم‌پذیری ایجاد شود» (Stake, 1978: 279).

در ميان روش‌هايي که به منظور تئوري سازي بکار مي رود، مطالعه موردي يک روش تحقيق اساسي براي رشته‌هاي کاربردي است که به درک پديده در محيط واقعي آن کمک مي کند. (Dooley, 2002) سوال وفرضيه هاي اين پژوهش به نوعي قدم نهادن در يک زمينه جديدتر بود و لذا به مقتضاي آن در ابعاد مختلف موضوع ابهاماتي وجود خواهد داشت. بر اين اساس روش تحقيق مطالعه موردي در حقيقت به عنوان زمينه اي مناسب براي طرح مباحث جديد همواره مطرح بوده است. در تعريف، مطالعه موردي يک تحقيق عالمانه است که به بررسي يک پديده جاري در بستر واقعي آن مي پردازد. مخصوصا زماني که موانع ميان آن پديده و زمينه به صورتي واضح مشخص نيستند (Yin, 2003:13). اين رويکرد (مطالعه موردي) غالبا هنگامي در تحقيق استفاده مي گردد که: الف) در مورد پديده اي کم بدانيم؛ ب) نگرش جاري به نظر مي رسد ناکافي باشد چون اثبات تجربي پشتوانه تجربي کمي داشته باشد؛ (Eisenhardt, 1989: 548) ج) محقق در بدليل منحصر به فرد بودن موضوع و پديده درپي يک درک ژرف از يک پديده باشد. (Ellinger et al., 2005: 330) اتفاقا رويکرد مطالعه موردي به دليل ويژگي هاي ممتاز خود از جانب محققان «پرورش منابع انساني» مورد استقبال واقع شده است و مقاله هاي معتبر بسياري مي توا ن يافت که در اين حيطه بر مبناي اين روش به پژوهش پرداخته‌اند. اين رويکرد در رشته هاي کاربردي چون توسعه و پرورش منابع انساني يک راهبرد اساسي تحقيق مي باشد. (Dooley, 2002). مطالعه موردي در موارد زير داراي مزيت و قابليت در خور توجه است:

اول اين كه مطالعه موردي سعي مي‌كند كه به درك بافت‌هاي سازماني بپردازد و براي كشف فرآيندهاي اصلي تأثيرگذار بر يك پديده در جمع‌آوري اطلاعات محدوديتي براي خود نمي‌بيند برخلاف روش‌هاي پيمايشي كه نوع خاصي از اطلاعات و داده‌ها مناسب آن‌ها هستند و با مفروضات و... كسب همان اطلاعات نيز محدود مي شوند. از اين روست كه مي‌توان در مطالعه موردي درك بهتري از همبستگي‌ها و روابط بين متغيرها داشت.

دوم؛ در جايي كه عملكرد سازمان در بستر محيطي مد نظر و مورد توجه است مطالعه موردي از بهترين رويكردهاي پژوهش است. 

سوم؛ مطالعه موردي در تئوري‌پردازي و تئوري‌سازي رويكرد مناسبي دارد. در عين اينكه بر اساس يك ساختار نظري كار خود را شروع مي‌كند ولي به هيچ وجه نتايج و دستاوردهاي خود را مقيد به آن‌ها نمي‌داند. گذر از تئوري قديمي و پيش‌فرض‌ها و زمينه‌سازي تولد تئوري جديد از مباحث رايج مطالعات موردي است. همچنين از لحاظ علمي مطالعه موردي رويكرد قابل قبولي دارد. ابطال‌پذيري و آزمون‌پذيري و قابليت سيستمي جمع‌آوري داده‌ها در مطالعه موردي بالاست (Cassell & Symon, 2004: 323-332).

دوازده سازمان فرهنگی در این پژوهش مورد مطالعه و ارزیابی و مقایسه قرار گرفته اند. این سازمانها شامل: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، ستاد اقامه نماز، مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي، کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، مرکز تحقيقات اسلامي علوم کامپيوتري، سازمان تبليغات اسلامي، سازمان فرهنگ و ارتباطات، جامعه المصطفي العالميه، صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، شوراي عالي انقلاب فرهنگي، سازمان فرهنگي- هنري شهرداري تهران میباشند.

در میان این سازمانها دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، ستاد اقامه نماز، مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي، کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان سازمانهایی بوده اند که در مقام اجرا بیش از هم به رویکرد مسأله محوری توجه داشته اند. همچنین به صورت  مشخص دفتر تبلیغات از لحاظ نظری نیز توجه ویژه ای به مفهوم مسأله محوری داشته است. دفتر تبلیغات با تجربه ادوار مختلف جهت‌گیری سازمانی در حال حاضر رویکرد یادگیری را محور حرکت قرار داده است؛ در واقع این سازمان پس از اینکه چندین سال با رویکرد غیریادگیرنده و یا کارکردمحور هدایت می‌شد در چند سال اخیر و با توجه به تغییرات محیطی به این نتیجه رسید که رویکرد پیشین اثربخشی لازم را نداشته و هدررفت منابع را هم در پی دارد. لذا از سال 1392 رویکرد یادگیری را وارد فرآیند رسمی خود کرده و نسبت به پیاده سازی این رویکرد اقدامات جدی انجام داده است. بسترهای میدانی گوناگونی جهت اخذ اطلاعات در خصوص رویکردهای مختلف دفتر تبلیغات اعم از مشاوره راهبردی، ریاست دفتر تبلیغات، و ریاست اداره ارزیابی  برای نگارندگان این تحقیق به وجود آمد که به دقت و اعتبار این مطالعه کمک بسزایی کرد. علاوه بر مصاحبه‌هايي که به صورت گفتگوي آزاد برقرار گشت، برخي از داده‌ها نيز از طريق مشاهده‌ي مستقيم جمع‌آوري شد.



رويکردهاي رایج در جهت‌گيري سازماني

تئوري‌هاي سازمان و مديريت همواره درصدد بوده‌اند پس از شناسایی سازه‌ها و مفاهیم و روابط بین آنها و نشان‌دادن چگونگی و چرایی پدیده‌های سازمانی و توصیف وضعیت موجود سازمان، نواقص و چالش‌هاي سازمان‌ها را شناسايي کرده و به توصيف و ارائه راه‌حل اين چالش‌ها بپردازند (Miles,2012,p1-4). از اين روست که موضوعات و دغدغه‌هاي تئوري‌هاي سازمان و مديريت راهنماي مناسبی  براي شناسايي چالش‌ها و آسيب‌هاي سازماني هستند. در اين نوشتار نيز با بررسي موضوعات و مسائلي که تئوري‌ها به آن پرداخته‌اند رويکردهاي ديگر جهت‌گيري سازماني شناسايي شدند. در ادامه با مطالعه عملکردها و اقدامات سازمان‌هاي فرهنگي مختلف، اين سازمان‌ها بر اساس محوريت خاص جهت‌گيري‌شان طبقه‌بندي شدند. جدول 1 تبيين مباحث مديريت از سازمان‌هاي مختلفي است كه در اثر رويكردهاي متفاوت جهت‌گيري بوجود آمده‌اند.




نظریه های متناسب ماهیت سازمان و چالشهای آن
رويكردهای جهت دهی سازماني
رفتار سازماني
نظريه سيستمي
استراتژي
سازماندهی و   ساختار
نمونه   سازمانهای مطالعه شده
مفهوم
عنوان
انسان اداري
اقدام پژوهی[14]
مسأله‌محوری
تیم سازی


سيستم دايناميک   (Jackson,2003:   66-67)؛ عملکرد بهينه خرده‌سيستم‌ها با تحليل   هدف و مسائل سيستم
مکتب یادگیری   در استراتژی،
ارزش های بازاریابی   (Value)،
مشتري‌محوري،   بازارگرايي
ساختار فرآيندگرا(Kohlbacher,   Reijers,2012).، (مشتري‌گرايي سازماني: هدف‌محوري)، قانون تنوع لازم(Gershenson,2015)، ...
ساختارهای تیمی
ادهوکراسی (Parikh,2015)
ستاد اقامه نماز،    دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، مجمع   جهاني تقريب مذاهب اسلامي، کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان
اهتمام به حل   مسائل اولويت‌دار سازمان
مسأله‌محوري
وظايف محدود   و ثابت براي تخصص مشخص،
شرح وظایف شغلی
سيستم بسته
كاهش هزينه
ساختار وظيفه‌گرا
بروکراسی ماشینی(Robbins,1990;283)،
معمولا در سازمان   های بزرگ و استاندارد مشاهده می‌شود
وزارت فرهنگ   و ارشاد اسلامي
اهتمام به حداكثرسازي   كارايي ساختار
ساختارمحوري
وظايف متعدد   و كاملاً متغير
سيستم باز در   محيط متلاطم
تمايز
ساختارهاي متغير   (سيستمي، شبكه‌اي و ...)
مرکز تحقيقات   اسلامي علوم کامپيوتري، سازمان تبليغات اسلامي
اهتمام به جذب   و بكارگيري آخرين فناوري‌ها و نوآوري‌ها
تكنولوژي‌محوري
(بحث منحصر به   فردي ندارد)
خرده‌سيستم‌هاي   پراكنده
گسترش جغرافيايي
ساختار بخشي(Robbins,1990: 293-294)
سازمان فرهنگ   و ارتباطات، جامعه المصطفي العالميه
اهتمام به حضور   حداكثري فيزيكي در مناطق مختلف جغرافيايي
جغرافيامحوري
تعارض، نقش‌هاي   سياسي
سيستم اجتماعي
برآيند اقدامات   سياسي
ساختار براساس   انتقال و اعمال قدرت
صدا و سيماي   جمهوري اسلامي ايران
اهتمام به   تأمين حداكثري خواسته های ذي‌نفوذان
سياست‌محوري
عدم‌عقلانيت   رفتاری
نظريه آشوب(Jackson,2003: 114-115)
نظريه سطل زباله   (Bendor, Shotts,   2015)
ساختار نامنظم
شوراي عالي   انقلاب فرهنگي، سازمان فرهنگي- هنري شهرداري تهران
بدون اولويت   مشخص
بدون محور مشخص

جدول 1: رويكردهاي مختلف جهت‌دهي سازماني از نگاه مباحث مديريت و سازمان

در توضیح جدول فوق لازم است که توجه شود هنگامی‌که در سازمان‌های مختلف سوال یا چالشی ایجاد و به این منظور به یک مشاور، تسهیلگر بیرونی یا کارشناس مراجعه می‌شود، «مشاور به تناسب رویکرد راهبردی سازمان، و جنس چالش پدید آمده برای حل آن چالش به مجموعه خاصی از تئوری‌ها و مباحث موجود در علم مدیریت تکیه بیشتری خواهد داشت و جدول 1 –که بر اساس تجربه شکل گرفته- نمایش دهنده تئوری های تبیین کننده‌ای هستند که در هر سازمان با رویکرد خاصّ راهبردی خود بیشتر مورد تکیه و استفاده بوده‌اند». 

همچنین در این جدول دسته بندی جدیدی از انواع سازمان ها بر اساس رویکرد جهت‌گیری‌شان اشاره شده است. این جهت گیری‌ها شامل: مسأله محوری، ساختار محوری، تکنولوژی محوری، جغرافیا محوری، سیاست محوری و سازمان‌های بدون جهت‌گیری مشخص می‌باشند. غیر از جهت گیری مسأله محوری بقیه جهت گیری‌های ذکر شده به نوعی «نامسأله محوری» محسوب شده و حالت ایده‌آل برای سازمان یادگیرنده نیستند. این جهت‌گیری‌ها به صورت زیر قابل توضیح هستند:

مسأله‌محوری: مسأله‌محوری یا رویکرد حل مسأله، حوزه‌ای است که از علم سایبرنتیک وارد مدیریت شده است؛ مفهوم پایه‌ای آن نقش تنظیم‌کنندگی آگاهانه چرخه بازخور است. سازوکار اینچرخه بدین شکل است که هنگامی که این چرخه‌ها نتوانند به اهداف تنظیم‌شده دست یابند، درون سیستم مسأله ایجاد خواهد شد (Rastogi, 1983).

به گفته پیتر سنگه «انسان سازمانی باید یک رویکرد مسأله‌محوری سیستماتیک اتخاذ کند. او نمی‌تواند بر مفروضات تکیه کند. او نیاز به تشخیص رویدادهای منحصر به فرد و وقوع‌شانس از نوع تنوعی است که نیاز به اقدام و عمل داشته و نشان از مسأله‌ای دارد که نیازمند حل است. فایده بزرگ تفکر سیستمی در سازمان این است که دانش همه رشته‌ها و تخصص‌ها، از زیست‌شناسی گرفته تا اقتصاد، می‌تواند در آن سازمان حضور یابد. در حوزه نظریه مدیریت، سیستم‌های مهارتی به مدیران اجازه می‌دهد که ساختار مخصوص سازمان خود را برمبنای یک مسأله طراحی و شناسایی نمایند. این نوع سازمان ممکن است یک راه‌حل پیشنهاد دهد، اما مهم‌تر این است که به مدیران اجازه دهد تا به تفکر در خصوص ساختن یک مسأله در گام اول بپردازند (senge, 1997)». مسأله‌محوری البته تنها در سازمان‌های فرهنگی محل توجه نشده بلکه وارد سازمان‌های بازرگانی و بازاریابی شده و یکی از مهمترین مبانی تقسیم بندی بازار را به خود اختصاص داده است (Martin,1986).  

سازمان مسأله‌محور دائما مسائلي را كه در حوزه مأموریتیش می‌باشد رصد و براساس چشم‌انداز و واقعيت‌هاي محيطي اولويت‌بندي نموده و بدين ‌ترتيب اهداف خود را مشخص مي‌نمايد. 

در اين سازمان‌ها نياز مشتري و مخاطب محيطي مهم‌ترين اولويت است. ساختار سازماني براساس پاسخ به نيازهاي مشتريان و بازار شكل مي‌گيرد (Martin,1986) و لذا ساختار اين سازمان‌ها ساختاري فرايندمحور است. در اين ساختار آنچه كه مهم است و بايد ساختاردهي شود چگونگي پاسخ به مشتري است. سازمان براي پاسخ به خواسته‌ها و نيازهاي مختلف مشتري، زنجيره‌اي از اقدامات متوالي را از تأمين منابع اوليه گرفته تا تحويل محصول يا خدمات به مشتري را ترسيم کرده و ساختار را براساس آن شكل مي‌دهد. اين همان نگاهي است كه نظريه‌ي سيستمي در تصور سازمان به مثابه يك سيستم دارد. مديريت سيستمي سعي مي‌كند خرده‌سيستم‌ها (بخش‌هاي سازماني) را به گونه‌اي مديريت نمايد كه علاوه بر اين كه اهداف بخشي تأمين مي‌گردد در نگاهي كلي‌تر همه در جهت اهداف سيستم حركت مي‌كنند. از اين روست که علم پويايي شناسي سيستم[15] صراحتا اولين رويکرد و پيش فرض خود را مسأله‌محوري ذکر مي‌کند(Senge, 1997). نگاه مسأله‌محور به سازمان، سازمان را مستعد هر گونه انعطاف و پويايي لازم جهت تحقق مسئله مي‌نمايد. از آن جايي که سازمان بايستي تمام توان خود را صرف حل مسائل نمايد مفاهيمي چون ساختارهاي تيمي، کار-ويژه‌اي، مجازي و... در اين نوع سازمان‌ها معني پيدا مي‌کنند (Robbins,1990: 275-355).

با توجه به تحلیل فوق، در بررسي‌ها معلوم شد سازماني چون ستاد اقامه نماز تمامي اهتمام خود را در بالا بردن سطح اقامه نماز از سوي مردم قرار داده است. به همين دليل است که اين سازمانِ مسأله‌محور هنگام ارائه گزارش از چگونگي عملکرد خود سنجه‌هايي عيني و مشخص از سطح موفقيت و يا شکست مي‌تواند ارائه کند. همين‌طور چالش و آسيب تفرقه بين مسلمانان و سطح پايين تربيتي و پرورشي کودکان به ترتيب مسائلي هستند که مجمع جهاني اهل بيت (علیه‌السلام) و کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان بر آن ها متمرکز شده‌اند. در اين سازمان‌ها ساختارها و کارکردها به تناسب مسأله و ماهيت آن شکل گرفته‌اند. هرگاه در مسأله محيطي تغييراتي ايجاد شد سازمان مسئول حل آن مسأله، نيز کارکردها و ساختار خود را متناسب‌سازي مي‌نماید. اين تناسب ساختار درون با ويژگي‌هاي محيطي همان قانون تنوع لازم[16] مطرح در ادبيات سيستمي سازمان و مديريت است (Gershenson, 2015). با مقایسه انواع سازمان‌های نامسأله‌محوری که در ادامه مي‌آيند مي‌توان تصوير روشن‌تري از سازمان‌هاي مسأله محور نیز داشت.

بررسی موردی مسأله محوری در یک سازمان مسأله محور: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم

دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در سال 1389 ایده پیشنهادی مسأله محوری را در سطوح عالی خود پذیرفت و پس از تغییر و تحولات سازمانی، در سال 1392 آن را به صورت رسمی در ساختارها و نظامات مدیریتی و سازمانی خود اجرا نمود. بدین صورت که در عنوان چشم انداز دفتر تبلیغات به تأثیرگذاری بر مسائل فرهنگ عمومی کشور تصریح شده است و در تمامی اسناد راهبردی خود به صراحت بر «مسأله محوری» به عنوان یک رویکرد راهبردی می‌پردازد. سیستم های بودجه ریزی، ساختار سازمانی، حقوق و دستمزد و پاداش دهی، اسناد راهبردی، فرآیندهای اداری و مانند اینها به صورت کلی بر مبنای مسأله محوری بازنویسی شده اند و جلسات بسیار زیادی در داخل و خارج از دفتر برای توجیه منطقی و اجرایی مسأله محوری برگزار شده اند. از مهمترین موارد بروز مسأله محوری تشکیل قطبهای فکری فرهنگی در دفتر تبلیغات بوده است. در این قطبهای فکری فرهنگی، دفتر تبلیغات با فراتحلیل بیش از هزار پژوهش انجام گرفته بیش از صد مسأله اجتماعی ایران را بررسی نمود و بر تعدادی از آنها که با مأموریت دفتر تبلیغات تناسب داشته و از اولویت بالایی در شاخصهای حساسیت اجتماعی برخوردار بودند تمرکز نمود. هر قطب فکری فرهنگی مشتمل از چندین میز است که هر میز به یک مسأله منتخب فرهنگی و اجتماعی می پردازد. 


قطب
میز/کارگروه
مسئله منتخب
قطب بنیادهای نظری و نظام متقن علوم   اسلامی و انسانی
میز اسلامی سازی علوم انسانی
ضعف گفتمان انتقادی و رویکرد اسلامی   در ساحت‌های معرفتی و فرهنگی علوم انسانی
میز توسعه و توانمندسازی علوم   اسلامی
عدم رشد علوم اسلامی متناسب با   نیازهای دنیای معاصر، نظام و جامعه اسلامی
میز آموزش و پرورش
فقدان بینش و معرفت دینی لازم در   لایه‌های محتوایی، نهادی و رفتاری آموزش و پرورش
قطب تعمیق ایمان دینی و مبارزه با   جریان¬ها و   فرق انحرافی
میز توسعه و تعمیق فرهنگ قرآنی
ضعف حضور ادبیات و مرجعیّت قرآن   کریم در فرهنگ عمومی و تخصصی
توسعه و تعمیق باور دینی
کاستی­های اساسی در نظام روحانیت   نسبت به رسالت تعمیق ایمان و باورهای دینی
میز وهابیت
نفوذ وهابیت در جمهوری اسلامی
کارگروه فرق انحرافی
نفوذ فکری، فرهنگی و رسانه ای جریان‌ها،   فرق انحرافی
قطب نظام سیاسی و اجتماعی اسلام و   ایران
میز نظام سیاسی نظام جمهوری اسلامی
مسئله اول: تعمیق اندیشه ولایت فقیه   در حوزه‌های علمیه
مسئله دوم: ارتقاء کارآمدی نظام سیاسی   جمهوری اسلامی ایران
میز مسائل اجتماعی اسلام و ایران
فقدان نظریه جامع عدالت و ضعف   مناسبات عادلانه در جمهوری اسلامی ایران
میز تمدن اسلامی
فقدان بینش تمدنی معطوف به تمدن   نوین اسلامی
قطب اخلاق، خانواده و سبک زندگی
میز تحکیم نظام خانواده
گستردگی اختلافات خانوادگی و طلاق   در سال‌های آغازین ازدواج
میز سبک زندگی اسلامی
ضعف در سواد مصرف کالاهای فرهنگی و   مصرف نامتعادل در سطح جامعه
میز اخلاق
مسئله اول: ضعف اخلاق تبلیغ دین در   حوزه مبلغان و سازمان‌های تبلیغی
مسئله دوم: ضعف فرهنگ صداقت در جامعه   ایران


جدول 2: عناوین قطب‌ها، میزکارهای تخصصی و مسأله مرتبط با هر میز


قرار بر این بوده که اعضای میزها را نخبگان فکری و اجرایی مرتبط با آن مسأله تشکیل دهند. همچنین دفتر تبلیغات تأکید زیادی دارد که تمامی ساختار نیروهای فکری و اجرایی خود را به تدریج (هم از لحاظ ساختاری و هم از لحاظ تخصیص بودجه) تحت تأثیر راهبردهای پیشنهاد شده از سوی میزها قرار دهد. از مهمترین دستاوردهای رویکرد مسأله محوری برای دفتر تبلیغات «تمرکز« و «وحدت رویه سازمانی» نسبت به مسائل بوده است. این بدین صورت است که هم در درون دفتر تبلیغات افراد نگاه دقیقتری نسبت به مأموریتها و اهداف سازمانی دارند و هم این که در میان سازمانهای متعدد کشور دفتر تبلیغات به دلیل همین تمرکز -در برخی مسائل- مرجعیت نسبی یافته و مورد اقبال افراد و نهادهای مختلف فرهنگی کشور قرار گرفته است. دفتر تبلیغات قبلا یک سازمان ساختار محور بوده و البته این تغییر رویکرد سازمانی برای دفتر تبلیغات هزینه های طبیعی خود را نیز در بر داشته است؛ مواردی همچون مقاومت شدید کارکنان در برابر تغییر ساختار، وظایف و مانند اینها. همچنین این نکته قابل نقد نیز بر دفتر تبلیغات وارد است که تمایل باطنی خود را بر ساختار محوری هر از چندگاهی به صورت شدید و یا ضعیف بروز می دهد. و این که قطبهای فکری فرهنگی که قرار بود یک سامانه مسأله محور ساز در دفتر تبلیغات باشند خود تبدیل به یک ساختار شده است که اگر کنترل نگردد، بروکراسی شدیدتر از گذشته ای را در دفتر تبلیغات مشاهده خواهیم نمود.

ساختارمحوری: بر اساس ديدگاه نهادي گاهي سازمان، ساختارش را بر همه امور ديگر حتي پاسخگويي مناسب به نياز مشتري ترجيح مي‌دهد. اين ساختار است كه فعاليت‌هاي سازمان را جهت و شكل مي‌دهد نه نياز محيط يا مشتري. پيش‌فرض اين سازمان‌ها اين است كه در محيطي ايستا و قابل‌پيش‌بيني فعاليت مي‌كنند و منابع اوليه موردنياز را همواره در دسترس دارند. از اين روست كه براي سودآوري بيشتر سعي مي‌كنند ساختار را كاملا حفظ و هزينه‌هاي دروني ساختاري خود را كمتر نمايند. اين نوع ساختارها نوعا وظيفه‌گرا هستند (Ito & Rose, 2004). در اين ساختار همه متخصصين در رشته‌هاي مربوطه در يك بخش واحد سازماني گرد هم می‌آیند. بروكراسي ماشيني مينتزبرگ تبيين روشني از اين نوع سازمان است. كاركنان در چارچوب وظايف مشخص و كاملاً اساسي و از پيش‌تعيين‌شده كه معمولاً در طي سال‌ها تغيير نخواهند كرد فعاليت مي‌كنند و مهم‌ترين وظيفه آنها كارآيي بيشتر سازماني است (Robbins,1990: 283). مینتزبرگ با ذکر پنچ بخش اساسی برای هر سازمان شامل بدنه اصلی عملیاتی یعنی کارکنانی که وظایف اصلی مربوط به تولید یا خدمات را در سازمان انجام می دهند، بخش عالی سازمان یعنی مدیران عالی رتبه، بخش میانی یعنی مدیران و مسئولانی که مدیران عالی را به کارکنان بدنه عملیاتی مرتبط می سازند، بخش ستاد فنی یعنی تحلیل گران و متخصصانی که مسئولیت تعیین استانداردهای سازمان را بر عهده دارند، و بخش ستاد پشتیبانی یعنی افرادی که وظایف پشتیبانی و خدمات کمک رسانی را در سازمان انجام می دهند اینگونه بیان می دارد: زمانی که متخصصان ستاد فنی و تحلیل گران و برنامه ریزان عملیاتی و بدنه کارشناسی بر سازمان تسلط یابند کنترل ها از طریق استانداردها و ضابطه های دقیق اعمال می شوند و بوروکراسی ماشینی به وجود می آید (الوانی، 1388:115). 

ساختار محوری از رایج‌ترین موارد مقابل مسأله محوری (یا نامسأله محوری) در سازمان‌هاست. به منظور فهم مدیریتی بهتر از ساختارمحوری مناسب است که به گذشته دفتر تبلیغات اسلامی و مقایسه آن با رویکرد مسأله محور کنونی توجه شود. بیان شد که  دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم تا سال 1392 با اين نوع سازمان‌ها قرابت زيادي داشته است. در اين سازمان صرفا سه معاونت اصلي آموزش، پژوهش و تبليغ  تمام فعاليت‌هاي صفي اين سازمان را انجام می‌دادند. در اين سازمان کارکردها به جاي مسأله‌ها موضوعيت داشتند. فعاليت معاونت آموزش در راستای ارتقاي خود آموزش است؛ معاونت پژوهش براي پژوهش فعالیت مي‌کند و معاونت تبليغ در پی بهبود تبليغ است. به عبارت ديگر مسأله‌اي واحد وجود نداشت که براي حل آن مسأله در مواردي که به تناسب به معاونت‌هاي آموزش، پژوهش و تبليغ نياز است از ظرفيت آن‌ها استفاده گردد. هر سه معاونت مستقلا و بدون اینکه ضرورتی بر توجه به چگونگي عملکرد معاونت دیگر وجود داشته باشد به وظايف روتين (کارکردهاي روتين) میپرداختند. بدین ترتیب می‌توان در دفتر تبلیغات مقايسه بين رويکرد مسأله‌محور و ساختارمحور را به صورت مشخص، بر اساس نگاه زنجيره ارزش سازماني درک نمود. در توصيفي که از شرايط سازماني دفتر تبليغات اسلامي شد اين سازمان در سابقه خود دو رويکرد مختلف مسأله‌محوري و ساختارمحوري (وظيفه‌گرايي) را براي ادامه مسير اين سازمان مورد توجه قرار داده است. فرآيند زير زنجيره ارزش سازماني دفتر تبلیغات را نشان مي‌دهد:

شکل 1: مقایسه زنجیره ارزشِ ساختار محوری و مسأله‌محوری در یک سازمان واحد (دفتر تبلیغات)


تفاوت ماهیت زنجیره ارزش را در سازمانی که مسأله‌محورمسأله‌محوری یا ساختارمحوري دارد را مي‌توان در شکل 1 به خوبي مشاهده نمود. در نگاه مسأله‌محور زنجيره ارزش فعال گشته و مفهوم ساختارهاي فرآيندي آشکار مي‌گردند. در حاليکه در وظيفه‌گرايي (ساختارمحوري) به دليل انفکاک توجهات از مسائل اصلي، هر بخش سازماني مستقلا مي‌تواند براي تحقق فعاليت‌هاي جاري خود اقدام نمايد.

بررسی موردی ساختارمحوری در یک سازمان ساختارمحور: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

در وزارت ارشاد نيز شرايط ساختار محوری حاکم است. با توجه به مفهومي که از کارکردمحوري و ساختارهاي سازماني شبيه بروکراسي ماشيني ارائه شد مي‌توان اين نوع سازمان‌ها را براحتي شناسايي نمود. در نمودار سازماني وزارت ارشاد سه معاونت صفي مشاهده می‌شود که هيچ یک  ناظر به حل مسأله‌اي خاص نيستند بلکه بايستي برخي وظايف اداري و معمولا روتين را حداکثر با کارايي بهتر انجام دهند. معاونت امور سينمايي، معاونت امور هنري (امور هنرهاي تجسمي، نمايشي و موسيقي) و معاونت امور فرهنگي (کتاب و تشکيلات فرهنگي) سه معاونت عملياتي و صفي وزارت فرهنگ هستند که همان لفظ «امور» مبين ماهيت کارکردي اين معاونت‌ها است[17]. در پيمايشي که در دفتر تبليغات اسلامي در حيطه‌ي مسأله‌شناسي فرهنگ جامعه انجام شد، هيچ کدام از 50 مسأله اولويت دار کشور، سينما، هنر، کتاب و... نبودند. اين نشان‌گر اين است که معاونت‌هاي وزارت ارشاد نه به جهت حل مسائل فرهنگي کشور و بلکه «به قصد رسيدگي به برخي امور مربوط به مباحث فرهنگ تأسيس شده‌اند».

تکنولوژی‌محوری: برخي ديگر از سازمان‌ها نيز هستند كه مجذوب نوآوري و تكنولوژي پيشرفته هستند. به عبارتي ديگر وجود اين سازمان‌ها مديون ظرفيت‌ها و قابليت‌هايي است که نوعي تکنولوژي خاص ايجاد کرده است. اين سازمان‌ها ممكن است بدون داشتن هدف عملياتي مشخصي از بكارگيري يك تكنولو‍ژي خاص، صرفاً در صدد بهره‌برداری از بهترين و آخرين تكنولوژي‌هاي موجود باشند. گاهي دستيابي و يا استفاده از اين تكنولوژي‌ها و سرمايه‌گذاري در برخي نوآوري‌ها نامربوط و زيان‌آور هستند. اين سازمان‌ها محيط خود را محيطي پر از تلاطم و تغيير تعريف کرده و بر لزوم بهره‌گيري از آخرين فناوري‌ها براي انطباق با تغييرات محيطي تاكيد دارند. براي اين سازمان‌ها نمي‌توان از پيش ساختاري را تجويز نمود و متناسب با شرايط متحول، ساختارها در حال تغييرند. كارمندان چنين سازمان‌هايي موظفند همواره براي رويكرد و فناوري جديدی آماده باشند. در بررسی موردی از چنین سازمانهایی ما مواردی چون مرکز علوم کامپيوتري اسلامي نور را حائز شرایط اين نوع سازمان‌ها ارزیابی کردیم. اين سازمان همواره درصدد است تا مبتني بر قابليت‌هاي تکنولوژي‌هاي چندرسانه‌اي[18] محتواهاي اسلامي را در دسترس قرار دهد. بنابراين تمام توان چنین سازمانی، در راستای آگاهي و استفاده از ظرفيت‌ها و ابعاد متنوع اين نوع از فناوري‌ها قرار گرفته است (Keel, et al, 2007). این امر به گونه ای است که گاهی مرکز علوم کامپیوتری نور به عنوان یک سازمان دیجیتالی کننده از مستندات کاغذی قدیمی در میان نخبگان علوم انسانی واسلامی شناخته می شود و سازمانهای فرهنگی مشابه از این حیث با این سازمان –حتی- رقابت می کنند. این در حالیست که این مرکز می توانست بر مسأله‌ای همچون «فقدان دسترسی، پیمایش و پژوهش آسان جامعه به معارف اسلامی و محتواهای فرهنگی و افزایش توانایی تحلیل چالشهای مرتبط با استفاده از فناوریهای نوین کامپیوتری» تمرکز کند. توجه شود که همانگونه که در بالا در شکل 1 توضیح داده شد، مسأله محوری صرفا یک روش موثر برای تمرکز سازمان است و لزوما اقدامات جاری سازمان را تغییر اساسی نمی‌دهد؛ بلکه ماهیت آن اقدامات جاری سازمان را با توجه به مأموریتها معنادار می‌کند.

جغرافیامحوری: نوع ديگري از سازمان‌ها را مي‌توان مشاهده نمود كه تمامي تمركز و جهت‌گيري خود را بر توسعه‌ي فيزيكي (اندازه) و گسترش جغرافيايي قرار داده‌اند. اين سازمان‌ها در هر منطقه جغرافيايي شعبه‌اي تأسیس کرده و يا درصدد حضور در آنجا هستند و بدين‌ترتيب از ساختار (بروكراسي) ‌بخشي بهره می‌برند. لزوماً تأسيس يك شعبه در يك منطقه‌ ناظر به هدف يا استراتژي خاصي نيست. بلکه خود حضور فيزيكي، موضوعيت دارد و گاهي اندازه بزرگتر سازمان به عنوان شاخص موفقيت تلقي مي‌شود (Lorentz,et al, 2012). در بررسی های موردی مشخص شد که دانشگاه بین المللی المصطفی (ص) از چنین نوع سازمانهایی است. جامعه المصطفي (ص) العالميه سازماني است که تمامي توجهات خود را به حضور حداکثري در مناطق مختلف جهان براي تبليغ و گسترش معارف دين اسلام قرار داده است. اين سازمان رشد قابل ملاحظه‌اي نسبت به بدو تأسيس خود داشته و اين فرآيند رشد فيزيکي همچنان ادامه دارد. جامعه‌المصطفي (ص) غير از مراکز و واحدهاي متعدد درون کشور در بيش از 50 كشور ديگر جهان داراي نمايندگي است كه مي‌توان به دانشگاه اسلامي غنا، كالج اسلامي لندن، مركز تربيت معلم بورکینوفاسو، كالج اسلامي اندونزي و واحدهاي جامعه المصطفي در لبنان، افغانستان، سوريه، پاكستان، هند، تايلند، تانزانيا و سريلانكا اشاره كرد. همان‌گونه که انتظار نيز مي‌رفت، اين سازمان چنين گسترشي را از معيارهاي موفقيت خود بيان کرده و با افتخار از آن‌ها ياد مي‌کند[19].

سیاست‌محوری: سیاسی‌کاری در برخی از سازمان ها به قدری نمود پیدا کرده که استعاره سیاسی به عنوان یکی از استعاره‌های مطرح در سازمان رخ نشان داده و سیستم‌هایی سیاسی را در سازمان به وجود آورده‌اند؛ این سیستم‌ها به سه دسته سیستم سیاسی فردگرا، بنیادی یا رادیکال و جمع‌گرا تقسیم می‌شوند (Morgan, 2004: 179-226). البته نمی‌توان از این واقعیت چشم‌پوشی کرد که در همه سازمان‌ها به فراخور وجود نقش مهم انسان، در كنار طبقات قدرت، نقش‌ها و تعاملات سياسي نيز پديد مي‌آيد. ولي برخي سازمان‌ها غرق در حل و فصل تعارضات، مذاكرات و بازي‌هاي سياسي و قدرت هستند. گاهي اين غرق‌شدن براي خود سازمان نيز نامحسوس است ولي در واقع اين برآيند منافع و نظرات ذي‌نفوذان است كه سازمان را جهت‌دهي مي‌كند. نظريه‌هاي زيادي در مباحث مديريت به اين نكته توجه كرده‌اند. آنها بيان مي‌كنند كه چنين سازمان‌هايي هيچ‌گونه هدف عقلايي و يا براساس نياز بازار ندارند بلكه اين كشمكش‌هاي قدرت و نفوذ است كه به سازمان جهت خاصي را القا مي‌كند. ساختار در اين سازمان‌ها به معناي ابزار ابراز قدرت است و براساس نظر صاحبان قدرت و نفوذ تعيين مي‌گردد (Robbins, 2013: 27). در اين سازمان‌ها رئيس سازمان معمولا سرگرم حل و فصل تعارضات و تحقق منافع مختلف است. بيش از آن‌که حل مسئله در اين سازمان‌ها مدّ نظر باشد جلب نظر ذي‌نفوذان و ذي‌نفعان (از مخاطب و مشتري گرفته تا کارمندان و مقامات دولتي، نخبگان و ...) مهم‌تر است. رویکرد ذینفعان استراتژیک از جمله رویکردهایی است که در سازمان‌های سیاست‌محور کاربرد فراوانی دارد؛ چرا که در این رویکرد سازمان‌ها، عرصه‌های سیاسی تلقی شده و در چنین حالتی اثربخشی سازمانی عبارتست از ارزیابی یک سازمان در خصوص اینکه تا چه حد خواسته‌های افراد کلیدی را که بقای سازمان متکی بر آنهاست برآورده می‌کند (Robbins, 2013: 74). صدا و سيما را می‌توان در زمره اینگونه سازمان‌ها برشمرد. اين سازمان همانگونه که به صورت رسمي نيز اشاره مي‌کند در صدد جلب حداکثري نظر مخاطبين است. همچنين رسانه ملّي بايستي در صدد تأمين نظرات مراجع ديني و اجتماعي و سياسي باشد. ماهيت رسانه ملّي به گونه‌اي نشان می‌دهد که عملکرد موفق به معنای تأمین حداکثری نظرات متفاوت و بعضا متضاد است. اين اهتمام به جلب نظر به گونه‌اي است که تغيير برنامه پخش صدا و سيما و يا محتواهاي برنامه‌اي آن تحت فشارهاي سياسي امري رايج و معمول محسوب مي‌شود.

بدون محور مشخص: براساس نظريات مديريت و تجربيات سازمان مي‌توان نوع ديگري از سازمان‌ها را مشاهده نمود كه هيچ‌گونه اولويت‌بندي، عملكرد عقلايي،‌ منطق، توجيه و نظمي در تصميمات، اقدامات و رفتارهاي كلي آن ديده نمي‌شود. اين سازمان‌ها از تلاطمي از بي‌نظمي پيروي مي‌كنند (تئوري آشوب) (Jackson, 2003: 114-115) و مشكل كنوني سازمان از لحاظ ساختار و تصميمات تابع هيچ الگوي مشخصي نيست (ساختار نامنظم، نظريه سطل زباله) (Bendor & Shotts, 2015). بهترين عبارت مبين اين ويژگي سازماني «سردرگمي سازماني» است. اين سازمان‌ها معمولا مدعي «همه فن حريفي» بوده و در هر عرصهای که مجالش فراهم شودوارد فعاليت می‌شوند. از چنین نوع سازمانهایی می‌توان به سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران اشاره نمود. سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران سازماني است که به تناسب هر نوع کار فرهنگي که موثر در فرهنگ بوده مورد توجه اين سازمان قرار مي‌گيرد. از تأسيس خبرگزاري الکترونيکي و سايت‌هاي آموزشي و پژوهشي گرفته تا توليد و توزيع نرم‌افزارهاي چندرسانه‌اي و سينما و تئاتر و کتاب و مجلات فرهنگي و ...، همه فعاليت‌هايي است که اين سازمان به آن‌ها مشغول شده است. اين درحالي‌ست که چنين تنوع فعاليتي آن هم با پوشش تمامي ابعاد متصور يک موضوع خاص (در اين مثال، مفهوم گسترده فرهنگ) در سازمان‌هاي مسأله‌محور ديده نمي‌شود. در مقام مقایسه، ستاد اقامه نماز و يا مجمع جهاني تقريب مذاهب که مسائل متمرکزتری دارند، به فعاليت‌هاي محوري‌تر و موثرتري که در حل آن مسئله خاص تشخيص داده‌اند، وارد شده‌اند و به همين دليل در چنین سازمان‌ها تنوع فعاليت در تمامي عرصه‌ها مشاهده نمي‌شود.


جمع‌بندي و نتيجه‌گيري

مسأله محوری مورد تأکید در این نوشتار، به نوعی یک معیار مدیریتی جهت تحلیل کاهش اثربخشی و کاهش کارایی سازمانهای فرهنگی کشور است. این تحقیق به تناسب حیطه تجربی محققین خود منحصر به بررسی سازمانهای مختلف فرهنگی کشور بوده که در نهایت منجر به پیشنهاد و پیاده سازی ایده مسأله محوری در برخی سازمانها و نهادها شده است. واقعیت بدست آمده از بررسی چندین سازمان بزرگ فرهنگ کشور آن است که بیشتر این سازمانها در کشور دچار آفت نامسأله محوری هستند. این را می‌توان به عنوان یک بیماری مهم سازمانی در نظر گرفت که باعث کاهش تمرکز درون سازمانهای فرهنگی بر اهداف و در نتیجه کاهش اثربخشی آنها شده است. همچنین نامسأله محوری منجر به افزایش موازی کاری و ایجاد رقابت ناسالم میان سازمانهای فرهنگی و در نتیجه افزایش هزینه‌ها و در نهایت کاهش کارایی از سویی دیگر شود. بنابراین یک از علل کاهش اثربخشی و کاهش کارایی در سازمان های فرهنگی را می‌توان نامسأله محوری دانست. برای تشخیص دقیقترنوعِ نامسأله محوری یک سازمان یک می‌توان به راهکارهای مدیریتی که کارشناسان و مشاوران در آن سازمان استفاده می کنند توجه نمود. زیرا نظریه های مورد استفاده مدیریتی برای حلّ چالشهای ناظر به آن نوع خاص نامسأله محوری تجویز می شوند و مجموع همین تجویزها از نگاه بالاتر می تواند ما را به تشخیص نوع بیماری سازمان رهنمون سازد. و در همین راستا، در این نوشتار تئوري‌هاي گوناگون سازمان و مديريت بر اساس مسأله‌محوری ارائه و طبقه‌بندی شدند. 

 همانگونه كه اشاره شد رويكردهاي مختلف جهت‌گيري سازمان‌ها به نوعي فاصله‌گيري از حالت مطلوب هدف‌گذاري است. اين رويكردها در عين اينكه بعضاً به عنوان ابزار و يا واقعيت سازماني مطرح مي‌شوند ولي وقتي سازمان به صورت افراطي به آنها تمايل پيدا مي‌كند و يا در آنها غرق مي‌گردد، به عنوان آسيب، مطرح می‌شوند. مسأله‌محوري مسير منطقي هدف‌گذاري سازماني است. مسائلي كه از سويي در عين توجه به ويژگي‌هاي جزئي دروني سازمان منعكس‌كننده دغدغه‌هاي كليت سازمان نيز باشند (نگرش سيستمي) و از سوي ديگر منحصر به تحليل زمان گذشته نبوده و با نگاهي بلندمدت به آينده و واقعيات محيطي (تفكر راهبردي) تعريف شده باشند. شناسايي صحيح اين مسائل بخش عمده‌اي از مسير مديريت سازمان را هموار خواهد ساخت.

استفاده از واژه «محوري» بيان کننده تأکيد افراطي سازمان‌ها بر رويکردهاي دیگر بجای حل مسائل سازماني است به گونه‌اي که مسئله‌هاي اصلي به فراموشي مي‌روند. اين در حالي است که در حالت مطلوب بايستي مسائل، محور باشند ( مسأله‌محوری) و اين مسائل -محيطي و دروني- هستند که تعيين مي‌کنند که از کارکردها و سياست‌ها و تکنولوژي‌هاي درون سازماني و ... به چه نحوي بايد استفاده شود. سازمان‌هايی که در این پژوهش مورد مداقه قرار گرفت، از لحاظ قرابت نسبي به نوع جهت‌گيري ذکر شده، طبقه‌بندي شده‌اند. بنابراين در عمل شايد هيچ سازماني را نتوان يافت که کاملا بر اساس سياست‌‌محوري و یا کارکردمحوري جهت‌گيري کند. همچنين ممکن است سازماني يافت شود که -به تناسب منظري که به آن نگريسته مي‌شود- اين شرايط را داشته باشد و در نتیجه در چند گروه از طبقات ارائه‌شده مطرح شود.

این پژوهش پیشنهاد می‌کند که در لایه سیاستگذاری کلان کشور یک تصمیم جدی و قاطعانه جهت مسأله‌محورکردن سازمان‌ها بویژه سازمان‌های فرهنگی اخذ شود. این تصمیم باید نسبت به تقسیم مسائل بین سازمان‌ها با توجه به ظرفیت آنها اظهار نظر کرده و ضمانت اجرایی محکمی برای پیاده‌کردن رویکرد مسأله‌محوری تعبیه نماید. همچنین در هنگام اجرا لازم است از جنبه های موفق سازمانهایی که توانسته اند مسأله محور عمل نمایند الگوبرداری شده و به تناسب اقتضای هر سازمان به صورت بومی سازی شده اجرا گردد.



منابع و مآخذ

افراسیابی، علی، 1388، رویکرد مسأله محور برای پیشگیری از جرم در پلیس ایران، فصلنامه دانش انتظامی، سال دوازدهم، شماره اول، صص191-224

الوانی، مهدی، 1388، مدیریت عمومی، نشر نی، تهران، چاپ 37

پورعزت، علی اصغر؛ قلی پور، آرین، 1388، توسعه رویکرد مسأله محوری در مطالعات میان رشته ای، فصلنامه مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی، سال اول، شماره 3، صص140-127

محمدنژاد چاوشی، حبیب، 1386، مدیریت فرهنگ، مجله دانشگاه اسلامی 34، سال یازدهم، شماره 2، صص39-63

ماهرالنقش، علی، 1395، مدل مدیریت جامع فرهنگ، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، قم، بوستان کتاب

A. J. Keel, M. A. Orr, R. R. Hernandez, E. A Patrocinio, J. Bouchard (2007), From a technology-oriented to a service-oriented approach to IT management,  IBM SYSTEMS JOURNAL, VOL 46, NO 3

Carlos Gershenson , (2015),"Requisite variety, autopoiesis, and self-organization", Kybernetes, Vol.

44 Iss 6/7 pp. 866 - 873Jeffrey A. Miles (2012), Management and Organization Theory, Jossey-Bass,  USA

Charles B. Ragland Lance Eliot Brouthers Scott M. Widmier , (2015),"Institutional theory and

international market selection for direct selling", Marketing Intelligence & Planning, Vol. 33 Iss 4 pp.

538 – 555

Catherine Cassell and Gillian Symon (2004), ESSENTIAL GUIDE TO QUALITATIVE METHODS IN ORGANIZATIONAL RESEARCH, Sage, London 

Chris J. Vargo Ekaterina Basilaia Donald Lewis Shaw . "Event versus Issue: Twitter Reflections of Major News, A Case Study" In Communication and Information Technologies Annual. Published online: 30 Jan 2015; 215-239.

Dooley, L. M. (2002). "Case study research and theory building". Advances in Developing Human Resources, 4 (3), pp. 335-354.

Eisenhardt, K. M. (1989). Building theories from case study research. Academy of Management Review, 14(4), 532-550.

Ellinger, A., Watkins, K. E., & Marsick, V. J. (2005). Case study research methods. In R. A. Swanson & E. F.

Gareth morgan, 1383, Images of organization, translated by Moshabbaki, 1st ed, Modiriyat faculty of Tehran university, Tehran (in Persian)

 Holton, III (Eds.), Research in organizations: Foundations and methods of inquiry (pp. 327-350). San Francisco: Berrett-Koehler. 

Harri Lorentz Juuso Töyli Tomi Solakivi Hanne-Mari Hälinen Lauri Ojala, (2012),"Effects of geographic dispersion on intra-firm supply chain performance", Supply Chain Management: An International Journal, Vol. 17 Iss 6 pp. 611 – 626

John Martin, (1986),"Problem Segmentation", International Journal of Bank Marketing, Vol. 4 Iss 2 pp.

35 – 57

Jonathan Bendor, Kenneth W. Shotts. "Chance, Preferences, and Predictions in Garbage Can Theory" In The Garbage Can Model of Organizational Choice: Looking Forward at Forty. Published online: 08 Mar 2015; 99-137.

Karimi Khozani, Ali, 1390, Review on concepts, method and organizational requirements of problem-oriented approach, Toseh ensani police, 39, pp 107-128(in Persian)

Kiyohiko Ito Elizabeth L. Rose, (2004),"An Emerging Structure of Corporations", Multinational Business Review, Vol. 12 Iss 3 pp. 63 – 83

Mary Jo Hatch, 1390, Organization Theory: Modern, Symbolic, and Postmodern Perspectives, Mehraban pub, Tehran, (in Persian)

Manteghi; Manoochehr, Jabbary; Mazdak, Bagheri; Abolfazl, 1385, Technology-based perspective on organization; escalate resource-based approach in knowledge age, Ammozash mohandesi Iran, 33, pp51-63 (in Persian)

Michael C. Jackson (2003), Systems Thinking: Creative Holism for Managers, John Wiley&Sons Ltd, England

Mills, Geoffrey E.(2000), Action Research: A Guide for the Teacher Researcher,  Pearson

Markus Kohlbacher Hajo A. Reijers, (2013),"The effects of process-oriented organizational design on firm performance", Business Process Management Journal, Vol. 19 Iss 2 pp. 245 – 262

Margie Parikh, 2015, Move over Mintzberg, let adhocracy give way to ambidexterity, Management Decision Vol. 54 No. 5, 2016 pp. 1047-1058

Peter M Senge, (1997),"THE FIFTH DISCIPLINE", Measuring Business Excellence, Vol. 1 Iss 3 pp. 46 – 51

P.N. RASTOGI, (1983),"EXPLANATION, PREDICTION AND PROBLEM-SOLVING IN SOCIAL SYSTEMS: A SOCIAL CYBERNETIC ANALYSIS OF ETHNIC TENSIONS IN NATIONAL SOCIETIES (Part 1)", Kybernetes, Vol. 12 Iss 3 pp. 197 -203


Stephen P. Rabbins (1990), Organization Theory; Structure, Design and Applications, Prentice Hall India, 3th ed

Stephen P. Rabbins, 1990, Organization Theory; Structure, Design and Applications,translated byAlvani & Danaei Fard,  Eshraghi pub, Tehran (in Persian)

Troy C. Payne, Kathleen Gallagher and John E. Eck, James Frank,2013, Problem framing in problem solving: a case study, Policing: An International Journal of Police Strategies & Management Vol. 36 No. 4, 2013 pp. 670-682

W. Richard Scott (2003), Organizations; Rational, Natural, and Open Systems, 5th ed, Prentice Hall, USA

Stake, Robert E, "The case study method in social inquiry", Educational Researcher (1978), American educational research association, Washington D.C.

Yin, R. K. (2003). Case study research: Design and methods (applied social research methods) (3rd ed.). Thousand Oaks, CA: Sage.

http://www.farhang.gov.ir/fa/intro/organizationchart

http://www.miu.ir/index.aspx?siteid=1&pageid=170





[1]این فرد در اقدامی عجیب و بدون رضایت من، اسم خودش را در ابتدای مقاله چاپ شده آورد! سردبیر مجله علمی پژوهشی دین و سیاست فرهنگی!! در زمان چاپ این مقاله تحت نفوذ و مدیریت وی بود. 

[2] Strategic Planning

[3] Problem orientation

[4] Organizational Learning

[5] Learning Strategy School

[6] problem

[7] issue

[8] Institutionalism theories

[9] Structure orientation

[10] Technology orientation

[11] Geography orientation

[12] Policy orientation

[13] Chaos orientation

[14] Mills, Geoffrey E. Action Research: A Guide for the Teacher Researcher.


[15] System Dynamics

[16] Requisite of Variety

[17] http://www.farhang.gov.ir/fa/intro/organizationchart

[18] Multi Media Technologies

[19] ر.ک: http://www.miu.ir/index.aspx?siteid=1&pageid=170


موردی برای نمایش وجود ندارد.
درباره‌ی نویسنده
علی عبدالهی نیسیانی عضو هیئت علمی و مدرّس رشته مدیریت در دانشگاه
  • تخصص: نهادینه‌سازی چهار تفکر مدیریتی که غیرمدیریتی‌ها ندارند:
    •  تفکر سیستمی، تفکر استراتژیک، تفکر رفتاری، تفکر تحول‌آفرین
  • ارائه نظریه تحول‌آفرینیِ سیمرغ در مدیریت استراتژیک
  • مبدع رویکرد مسأله محوری در مدیریت (منعکس در سندهای راهبردی سازمان‌های مختلف کشور)
  • طراحی ساختار ایده آل نظریه پردازی رفتاری (منعکس در مقالات)
  • هفت مدل رفتاری بدیع از رفتار انسان (منعکس در رساله دکتری و مقالات)
  • سال‌ها مشاوره حرفه‌ای مدیران، کارآفرینان (از سال هشتاد و هشت)
  • علاقمندی فِعلی: سیاست‌گذاری رفتاری؛ مدیریت استراتژیک، تحول‌آفرینی
  • علاقمندی‌های دیگر: قرآن (با افتخار حافظ قرآن) و شعر و تحلیل فیلم

در اینجا نتیجه این مطالعات علمی و تجربه‌های عملی‌مو به صورت کاربردی و نظام‌مند در اختیارتون گذاشتم
اطلاعات بیشتر و رزومه