تا سوء تفاهم نشده توضیحش اینه که:
در هر فرکانس فکری که باشیم صرفا یه سری گزینههای تصمیم گیری مخصوص اون فرکانس سراغ ما میاد... و نمیتونیم خارج از گزینههاش رفتار کنیم... یعنی وقتی فرکانس فکریمونو آزادانه تعیین کردیم، دیگه مجبوریم با رفتارها و تصمیمهایی در سطح اون فرکانس "مواجه بشیم"!!
اینجاست که بارها تجربه کردیم یا که شنیدیم: میدونستم اشتباههها اما نمیدونم چرا اینو انتخاب کردم، چی شد این رفتارو با فلانی کردم، چرا من این سهمو خریدم، چرا نمیتونم انگیزه بدم و همش کارهام ضدّحاله
یعنی رفتارها و تصمیمهامونم جزء اتفاقهایین که به خودمون جذب میکنیم... چطوری؟... با باورهامون+کانون توجهمون+احساسمون... یا همون فرکانس ذهنمون
سوال: بنظرتون اینجا تکلیف مدیریت رفتار سازمانی چی میشه؟ مثلا چطور میتونیم به کسی که حال و هواش با ما جور نیست انگیزه داد؟
اگه میخواهید کاملتر و منسجم در مورد "قوانین جهانی مدیریت" بدونین توصیه میکنم حتما جلسه هفتم از "دوره مدیریت استراتژیک پیشرفته" رو تهیه کنید😊
بله، میخواهم جلسه هفتم دوره مدیریت استراتژیک رو داشته باشم... برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید
دیدگاه خود را بنویسید