در مدیریت استراتژیک سنتی (متولد قرن بیستم) اول می‌دیدن که بازار و شرایط محیطی چه کنشی می‌کنه، بعدش شرکت‌ها سعی می‌کردن مگس‌وار "واکنش‌های سریع و زیک‌زاکی به محیط" نشون بدن تا فقط زنده بمونن... مثلا می‌رفتن SWOT  میدیدن تا بفهمن کدوم واکنش‌ها مناسب‌ترن!

در نگاه مدیریت استراتژیک جدید (متولد قرن بیست و یکم) فهمیدیم این ما هستیم که بوسیله سیستم فکری و باوری‌مون داریم کنش می‌کنیم🙇‍♂️... و محیط و بازارِ بنده‌خدا صرفا واکنشگرهایی بیش نیستن👌... یعنی ما با کمک واکنش محیط و بازار می‌تونیم بفهمیم در نگاه و باورهای ما چه چیزهایی درست و یا غلط بودن... تا دفعه بعد باور و کنش بهتری داشته باشیم... محیط و بازار دیگه مثل نگاه قبلی بیرحم و خشن نیستن و فقط بازخورها و آیه‌هایی هستن که اگه بفهمیم‌شون می‌تونیم ازشون کمک بگیریم💪... من این طرز نگاهو بر اساس داستان‌های قدیمی میگم نگاهِ سیمرغی...

میخوام بگم در اصل این بازار نیست که برای محصول ما قیمت تعیین می‌کنه... اون قیمتِ بازاری، خودش یه واکنشه به سطحِ باورهاییه که پشت‌صحنه اون کالا داشتیم... محصولهای بهتر و گرانتر در واقع تجلی باورهای بهتر و بالاترن...

پس بازار داره بر باورهای ما قیمت می‌ذاره نه محصولات ما...

اینجاست که به قول حضرت حافظ میگم، عرصه جدیدی اومده و فضا فضای سیمرغی شده و مگس‌ها بهتره برن...

ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
عِرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری

تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم
از که می‌نالی و فریاد چرا می‌داری


اگه میخواهید کاملتر و منسجم در مورد "نظریه و داستان سیمرغ" بدونین توصیه میکنم حتما جلسه چهارم از "دوره مدیریت استراتژیک پیشرفته" رو تهیه کنید😊 

بله، میخواهم فیلم رایگان معرفی و پکیج کامل دوره مدیریت استراتژیک رو (با تخفیف ویژه) داشته باشم... برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید

بله، میخواهم جلسه چهارم دوره مدیریت استراتژیک رو داشته باشم... برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید