از همون اول، سر علم بودن مدیریت شک بوده. در پستهای قبلیمون استیو جابز جایی گفت من خارج از درسهای دانشگاه چیزهایی یاد گرفتم که علم نمیتواند به آن دست یابد.
مدیریت هم یک دانش کاربردی هست نه سایِنس. هیچ تعصبی هم نداره. یعنی از موفقیت هر شخص یا شرکت موفقی الگوبرداری کاربردی میکنه؛ حتی اگه به چیزهایی برسه که هنوز علم به اونها دست نیافته. مثل استفاده از مفهوم "شهود" در تصمیمگیری شهودی. مثل استفاده از "الهام، معنا، عشق و احساس" در رویکردهای جدید رهبری و سازمان یادگیرنده که باهاش تونستن پول و حال خوش بسازن.
همین ویژگیشه که منو شیفته خودش کرده😉
چون مدیریت رویکرد کاربردی (پراگماتیستی) داره بهش بجای سایِنس، تکنولوژی نرم هم میگن. چون ابزاره... و باهاش میشه کار راه انداخت. پس کسی که ادعا میکنه که داره از دانش مدیریت استفاده میکنه ولی نتیجه درستی نمیگیره یک مدیریتی نیست. "معیار دانشمندانه بودن یک ایده در مدیریت، میزان دستیابی نتیجهست" و با هر منطقی که باشه فرق نمیکنه... پ.ن:
۱. باتدبیر بودن را با دانش مدیریت قاطی نکنیم. بعضیا نگن اگه مدیریت علم نیست پس من ذاتا مدیرم. برای موفقیت دانش مدیریت لازمه. دانش مدیریت = "آگاهی از علتها و چگونگی موفقیت دیگران به صورت نظریه".
۲. علم تجربی یا همان science از دانش یا همان knwledge متفاوته
۳. پزشکی و حقوق مانند مدیریت علم نیستند ولی از علوم دیگر استفاده میکنند
اگه میخواهید کاملتر و منسجم در مورد "دیگر علوم از نگاه سیمرغ" بدونین توصیه میکنم حتما جلسه پنجم و ششم از "دوره مدیریت استراتژیک پیشرفته" رو تهیه کنید😊
بله، میخوام جلسه پنجم دوره مدیریت استراتژیک رو داشته باشم... برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید
بله، میخوام جلسه ششم دوره مدیریت استراتژیک رو داشته باشم... برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید
دیدگاه خود را بنویسید